بیت کوین، شخصیت و توسعه؛ قسمت چهارم: بیتکوین، دین و اخلاق

بیت کوین، شخصیت و توسعه؛ قسمت چهارم: بیتکوین، دین و اخلاق

دستاورد بزرگ بیت‌کوین احیای توجه به پیامدهای اقتصادی است و مانند خدای عهد عتیق جایی برای گناه، دروغ و فریب نمی‌گذارد.

این سرمقاله به قلم آلکس سوتسکی، نویسندۀ کتاب «مانیفست ناکمونیست»، مؤسس بیتکوین تایمز و مجری پادکست «بیداری» به نگارش درآمده است.

این مقالات به‌صورت سری هستند و اگر هنوز قسمت اول، دوم و سوم را مطالعه نکرده‌اید، می‌توانید آن‌ها را در این سه لینک مطالعه کنید: قسمت اول، قسمت دوم و قسمت سوم.

نقل‌قول‌هایی که در این مقاله آمده، همگی از دکتر جردن پیترسون هستند؛ در غیر این‌صورت، منبع آن ذکر شده است.

در قسمت‌های پیشین، مفاهیمی مانند ارزش، بازی، کُنش، هدف، تمرکز، توجه، حقیقت و سخن را بررسی کردیم. پرده از سرچشمه‌های نیهیلیسم برداشتیم و به «سه‌گانۀ نامقدّس» آن دستگاه ایستایِ موسوم به «دولت» پرداختیم.

در این قسمت قصد داریم رابطۀ بیت‌کوین با دین و کتاب مقدّس را بکاویم و از طریق تجدید نظر در عواقب اقتصادی، شباهتش با خدای عهد عتیق را بررسی کنیم.

دین بیت کوین

شینوبی، که شخصاً احترام زیادی برایش قائلم، اخیراً گفته که تا به حال هیچ صنعت و حوزه‌ای را مانند بیت کوین ندیده که در آن تا به این حد میان دو مفهوم تفاهم و اعتماد اختلاف وجود داشته باشد.

تا حد زیادی با این حرفش موافقم.

اگرچه حامیان بیت کوین ممکن است با حرفم موافق نباشند، اما من قائلم که اتفاقاً این چیز خوبی است. این حد از اختلاف و تفاوت طبیعتاً موجب رنجش یک مهندس یا تکنیسین خواهد شد، اما برای پدیده‌ای همچون بیت کوین، وجود افراد متعصبی که به چشم دین بدان بنگرند، اتفاقاً بر قدرتش خواهد افزود.

این قدرت، همان قدرت روایت و اسطوره است.

اصول اساسیِ بیت کوین که نمایانگر «خوبی» هستند، هاله‌ای از شور مذهبی به آن می‌دهند و این خود باعث می‌شود این پدیده از قلمروی تجربی و فنّی فراتر رود. ما افرادی در میان خود داریم که حاضرند تحت هر شرایطی هویتشان را به این‌جور چیزها گره بزنند و برای پدیده‌ای که قرار است بر بزرگ‌ترین دروغ جمعیِ تمام دوران‌ها غلبه کند، وجود چنین انگیزه‌هایی از حیث اخلاقی، اقتصادی و محاکاتی لازم است.

بیت کوین، شخصیت و توسعه؛ قسمت چهارم: بیتکوین، دین و اخلاق

گمان نکنم چیزی قدرتمندتر از این وجود داشته باشد و من این حرف را به‌عنوان فردی غیرمذهبی بر زبان می‌آورم.

«مذهب با ارزش سرو‌کار دارد، آن‌هم ارزشِ غایی. این کار علم نیست و در وصف امور تجربی هم نمی‌گنجد.»

یک طرفدار قشری‌مسلکِ بیت کوین با یک مؤمن خداباورِ مذهبی، هر دو، در باور به کشف حقیقتی متعالی با هم اشتراک دارند.

مؤمنان بیت کوین در ابتدا هر آنچه که در توئیتر می‌بینند طوطی‌وار تکرار می‌کنند: «طلای دیجیتال»، «عرضۀ محدود ۲۱ میلیون کوین»، «غیرقابل سانسور»، «ذخیرۀ ارزش»، «انباشت‌به‌جریان» و غیره.

آن‌ها در پیروی از این ایده‌ها جزمی عمل می‌کنند، اغلب معنی این حرف‌ها را نمی‌‌فهمند و در برخی موارد حتی به‌ضررشان هم تمام می‌شود، اما با گذشت زمان فرصتی نصیبشان می‌شود تا خودشان را جمع‌و‌جور کنند. آن‌ها (از طریق مطالعه، کتاب، مقاله و پادکست) مطالبی فرامی‌گیرند تا از «مریدی جزم‌اندیش» فراتر رفته و به «بیتکوینری مستقل» تبدیل شوند؛ یعنی فردی که ثروت خود را برحسب بیت‌کوین می‌سنجد، یک نود کامل اجرا می‌کند، فرآیند کوین‌جوین را انجام می‌دهد، تفاوت‌های ظریف یک BIP را می‌فهمد و به‌طور مؤثر می‌تواند در براندازی الگوی فاسد ایستای دولتی مشارکت ‌کند.

چنین تحولی برای این افراد به‌معنای کامل کلمه مثبت است. همۀ ما بالاخره باید از یک جایی شروع کنیم و باید راهی در پیش گیریم که ارزش پیمودن را داشته باشد.

بیت کوین همین است، و از بسیاری جهات به رویکردی مذهبی می‌ماند که می‌توانیم با آن سلوک خود به‌سوی استقلال و حقیقت را طرح‌ریزی کنیم.

«داشتنِ عنصری جزمی برای ادیان، مطلوب و ضروی است. نظام ارزشی‌ای که ساختار ثابتی ارائه ندهد، پس به چه دردی می‌خورد؟».

بیت‌کوین و داستان ساتوشی، به بیان شاعرانه، مذهبی و اسطوره‌ای هستند.

از ناپدید‌شدن بنیان‌گذار گرفته تا ساختار ثابت و تغییرناپذیر و بشارت بر نجات اقتصادی دربرابر «دشمنی» اهریمنی در پشت صحنه، تمام عناصر لازم برای پرداختِ روایتی بس قدرتمند را در اختیار بیت کوین می‌گذارد تا به‌واسطۀ آن خیلِ پیروان پدیدار شوند.

و چنین پیروانی پدیدار هم شده‌اند.

در ابتدا نیازی نیست همه‌چیز را بدانند. درواقع نمی‌توانند هم بدانند. اما اندک حقیقتی که در برخی مقالات و پادکست‌ها می‌‌فهمند، به‌قدر کافی میانشان طنین‌انداز می‌شود و به ادامۀ کاوش ترغیبشان می‌کند.

آن‌ها واجد صلاحیّت لازم برای این سفر هستند؛ یعنی می‌خواهند به فرد بهتری تبدیل شوند و طالب حقیقت یا شرافت هستند. درنتیجه، غریزه‌شان به آن‌ها می‌گوید که شاید این راهگشا باشد.

سرسپردگی و اطاعتِ اولیه به تربیت می‌انجامد، و به‌مرور زمان به مردان و زنان موقّر و متینی تبدیل می‌شوند که ترجیح زمانی پایینی دارند؛ یعنی چیزی که قاطبۀ ما آرزویش را در سر می‌پروانیم.

«یک مؤمن مخلص اصراری ندارد که طبیعتِ عینیِ جهان را در قالب ایده‌های دقیق فهم کند (گرچه ممکن است چنین کاری هم انجام دهد). در عوض، می‌کوشد تا “انسان خوبی” باشد. چه‌بسا “خوب‌بودن” در نظرش چیزی جز اطاعت نباشد ـ حتی اطاعت کورکورانه. از این رو، لیبرالیسمِ کلاسیک غربی ایرادی روشنفکرانه به باور دینی می‌گیرد: اطاعت و فرمان‌برداری کافی نیست. اما دست‌کم برای شروع کار خوب است (و ما این نکته را از یاد برده‌ایم): اگر از تعلیم و تربیت بی‌بهره باشید، نمی‌توانید روی هیچ هدفی تمرکز کنید، نمی‌دانید چه‌چیزی را نشانه بگیرید و در صراط مستقیم نمی‌گنجید؛ حتی اگر به‌نحوی به هدف خود برسید. آن‌گاه تصور می‌کنید که هیچ هدفی در کار نیست و درنتیجه گمراه خواهید شد».

البته چنین تحولی برای همه رخ نمی‌دهد. در سر راه این پیروان، هزاران نفر امثال ویتالیک بوترین و سم بنکمن‌فرید وجود دارند که دل‌خوش به استارت‌آپ‌های پُرزرق‌و‌برق و عجیب هستند، کوین‌های خودشان را باد می‌کنند و می‌خواهند از آب کره بگیرند.

نمی‌توانید همه را نجات دهید و نباید هم چنین کاری کنید.

بیت کوین برای همه در دسترس است، اما به‌ درد هرکسی نمی‌خورد.

بیت کوین برای افراد واجد صلاحیت اولیه، حتی آنان که هوش چندان بالایی هم ندارند، چیزی بیش از یک تکنولوژی یا راهی برای یک‌شبه پولدار‌شدن است. بیتکوین نوعی مذهب است که اگر درست بدان تشرف یابید، می‌توانید خودتان را بهتر بفهمید، پیوندتان را با مهم‌ترین مسائل عمیق کنید و درنهایت به فرد بهتری تبدیل شوید.

پدیدۀ خارق‌العاده‌ای است.

بیت کوین، شخصیت و توسعه؛ قسمت چهارم: بیتکوین، دین و اخلاق

دین اقتصادی و فهم خویشتن

مدتی است پرسشی ذهنم را درگیر کرده: آیا اقتصاد نوعی دینِ عملگرایانه نیست؟ هرچه این دین درست‌تر و دقیق‌تر باشد، نهایتاً نتایج بهتری برای بازیکنان، محصّلان و پیروانش و درنتیجه کلّ جامعه خواهد داشت.

این ایده با آموزه‌ای کلاسیک مطابقت دارد که می‌گوید: «با من از اعتقادت نگو، حساب بانکی‌ات را نشانم بده تا بگویم به چه اعتقاد داری».

دکتر پیترسون هم در کتاب ۱۲قانون برای زندگی به همین نکته اشاره می‌کند:

«تنها زمانی می‌توانید واقعاً از باورهایتان آگاه شوید که به‌نحوۀ عمل و کُنش خود نگاه کنید (و اهمیتی ندارد از اعتقادتان چه تصوری دارید). در غیر این‌صورت، هرگز نمی‌توانید باور و اعتقاد خود را بشناسید. شما پیچیده‌تر از آن هستید که بتوانید خود را بشناسید».

به همین دلیل باور دارم که مطالعۀ کُنشِ انسانی نه‌تنها مهم، بلکه ضروری است. اعمالِ ما نمودارِ واقعی‌ترین اعتقادات ما هستند؛ پول معیاری برای ارزیابی این اعمال و اقتصاد نیز نمایانگر تلاشی است که برای فهم همۀ این‌ها می‌کنیم.

به همین دلیل است که می‌گویم اقتصاد ماهیتی مذهبی دارد.

اکنون به قسمت تکان‌دهندۀ ماجرا می‌رسیم:

بیت کوین شکل جدیدی از دین (و درنتیجه فصل جدیدی در تاریخ بشریت) است، زیرا برخلافِ تلاش‌های پیشینی که برای استخراج و انتقال ارزش‌ها، ایده‌ها و سوابق به‌صورت کتبی و شفاهی صورت گرفته بود، حالا دیگر شبکه‌ای در اختیار داریم که به جهت فیزیکی مانند زمان (رو به جلو) می‌ماند و واسطه‌ای فسادناپذیر و قابلِ چاپ است که می‌تواند ایده‌ها را در خود ثبت و ضبط کند. پیامد چنین پدیده‌ای واقعی‌شدنِ بازخوردهای اقتصادی است که به جهت‌گیریِ بهتر افراد جامعه ( از منظر اخلاقی) منجر می‌شود.

بیت کوین مردِ میدان است. صرفاً لب‌و‌دهن نیست.

به همین دلیل است که گفته بودم که جهان پسابیتکوینی هیچ شباهتی با جهان قبل از آن نخواهد داشت.

«ما ده‌ها و شاید هم صدها هزاران سال است که نظاره‌گرِ کُنش‌هایمان هستیم، به این مشاهدات می‌اندیشیم و از دلِ این اندیشه‌ها داستان‌سُرایی می‌کنیم. همۀ این‌ها بخشی از تلاش‌های فردی و جمعی ما برای کشف و تبیین چیزهایی است که به آن‌ها باور داریم. بخشی از این دانشی که بدین ترتیب ایجاد شده، همان معارفی است که در آموزه‌های بنیادین فرهنگ ما، در مکتوبات باستانی‌ای همچون دائو دِه جینگ[1] یا متون مقدس ودایی[2] یا داستان‌های کتاب مقدّس[3] آمده است.»

با اینکه وایت‌پیپر بیت کوین شبیه یا از سنخ این متون باستانی نیست، اما به‌طور مشابه، مبنایی نظری به دست می‌دهد برای تجسمِ عملی چیزی که تلویحاً رهنمون ما به سوی بهشت است.

همان‌طور که در قسمت‌های قبلی هم توضیح دادیم، بیت‌کوین چنین کاری را با درهم‌آمیختنِ بازیِ متافیزیکالِ زندگی و ساحتِ مادیِ واقعیت انجام می‌دهد.

چنین امکاناتی مسحورکننده و بی‌پایان است، و نتایجش هوش از سر آدم می‌رباید.

بیت کوین و کتابِ مقدّس

آن‌طور که من به قضیه می‌نگرم، بیت‌کوین هم، مانند کتاب مقدس، از کُنهِ ضمیر جمعیِ بشر جوشیده است.

منشأ بیتکوین نیز، همانند کتاب مقدس، در هاله‌ای از رمزوراز پوشیده مانده و چندان برایمان قابل فهم نیست. ارکان اصلی هر دوی این‌ها هم از سوی افرادی متفاوت و مستقل، بدون آن‌که هم را بشناسند یا ارتباطی باهم داشته باشند، به‌مرور زمان تکمیل شده است. این دو، پدیده‌هایی یگانه هستند و دیگر تکرار نخواهند شد. درست مانند کتاب مقدس، به‌گمانم در آینده به بیت کوین به چشم پدیده‌ای خواهیم نگریست که مسیر جامعۀ بشری را برای هزاره‌ها ترسیم کرده است.

در توضیح اینکه بیتکوین چه تفاوتی دارد و اینکه چرا ماندگار خواهد شد، همان‌طور که بالاتر توضیح دادیم، می‌توان به این نکته اشاره کرد که در روزگار ما هنجارها، ارزش‌ها و اصول اخلاقی با پول (کُنش) گره خورده‌اند.

بیتکوین به‌عنوان پول، زبانِ ارزش و کُنش و توجه است. این شبکۀ زنده و جاندار، نه‌تنها متشکل است از گره‌هایی دیجیتال در قالب ماینرها و رایانه‌ها، بلکه گره‌های انسانی را نیز دربرمی‌گیرد؛ گره‌هایی در قالب کاربران، متفکران، کدنویس‌ها، نویسندگان، متولیان و اشخاصی از هر سنخ.

این ایده‌ای ژرف است و در اذهان سطحی نمی‌گنجد.

«[کتاب مقدس] محصول فرآیندهایی است که اساساً فراتر از فهم ما قرار گرفته‌اند. کتاب مقدس مجموعه‌ای است متشکل از تعداد زیادی کتاب‌ که هر کدام توسط افراد زیادی نگارش و ویرایش شده‌ است. این سندی است که کاملاً به‌صورت طبیعی تکوین یافته ــ روایتی گزیده، متوالی و درنهایت منسجم که توسط هیچ‌کس و همه و طیّ هزاران سال به نگارش درآمده است. کتاب مقدس از ژرفای تخیّلِ جمعی بشر برخاسته؛ تخیّلی که خود محصول عملکرد نیروهای غیرقابل‌تصوری است در بازه‌های زمانی ناشناخته و مبهم. مطالعۀ دقیق و محترمانۀ این کتاب می‌تواند چیزهایی دربارۀ باورهایمان، رفتارمان و هنجارهای شایستۀ ما برملا سازد که تقریباً به هیچ روش دیگری قابل کشف نیست».

این به چه معناست؟

البته بسیاری از این موارد را قبلاً بررسی کرده‌ام، درنتیجه بحثم را با تحلیلی درمورد ماهیتِ «پیامدی»ِ بیت‌کوین و خدا به پایان خواهم رساند.

بیت کوین شبیه خدای عهدِ عتیق است

هنگام مطالعۀ فصل چهارم کتاب ۱۲ قانون برای زندگی، شباهت میان بیت کوین و خدای عهد عتیق از طریق ارتباطشان با پیامدها برایم روشن شد.

بیت‌کوین، شخصیت و توسعه؛ قسمت چهارم: بیت‌کوین، دین و اخلاق

خدای عهد عتیق [یهوه] پیچیده و چندوجهی بود. به‌ظاهر بی‌رحم، بی‌گذشت، شدیدالعقاب و خشمگین بود؛ در عین حال، تماماً دل‌نگران جهان و ساکنانش بود و بالقوه سرشار از رحمت و مهربانی.

تفاوت میان خدای عهد عتیق و خدای عهد جدید نکته‌ای است که اغلب از سوی بسیاری بر آن تأکید می‌شود؛ چراکه خدای عهد عتیق را خشمگین و انتقام‌جو می‌بینند، حال آن‌که خدای عهد جدید در نظرشان بخشنده‌تر، مهربان‌تر و محبوب‌تر می‌نماید.

خیلی‌ها معتقدند که بیت کوین به خدای عهد جدید شباهت دارد؛ نوش‌دارویی برای تمام دردهایمان و گذرگاهی به «آرمان‌شهر»ِ فردا.

اما من مخالفم و معتقدم که بیت کوین شباهت بسیار بیش‌تری به خدای پیچیدۀ عهد عتیق دارد. اگر از راه راست منحرف شوی، اگر که از میثاق‌ها، احکام و فرامینِ طبیعت سرپیچی کنی، در این‌صورت خودت، فرزندانت و نوادگانت عذاب خواهید کشید.

خدای عهد عتیق خشم خود را به‌صورت طاعون و قحطی نازل می‌کند و حال آن‌که بیت کوین خشمش را از طریق فقر و عواقب وخیم اقتصادی بر سرتان می‌ریزد. تفاوت اینجاست که اولی هشداری کتبی یا شفاهی بود بابت رفتاری گناه‌آلود، اما دومی پیامد مستقیم رفتار شماست.

باور نمی‌کنید؟ پس بروید و بیتکوین خود را به آدرس اشتباهی ارسال کنید یا هنگامی که کلید خصوصی خود را گم کردید با پشتیبانی تماس گرفته و کمک بخواهید تا متوجه حرفم بشوید. یا مثلاً با بانک مرکزیِ بیت کوین تماس گرفته و درخواست کنید بیت کوین بیش‌تری عرضه کنند تا هنگامی که تصمیم افتضاحی می‌گیرید از فلاکت نجاتتان دهد. امیدوارم موفق باشید!

«به هر حال، اگر قوم او از راه راست منحرف ‌می‌شد، از دستوراتش سرپیچی می‌کرد، عهدهایش را زیر پا می‌گذاشت و فرامین را می‌شکست، یقیناً به بلا و عقوبت مبتلا می‌شد. اگر خواستۀ خدای عهد عتیق را اجابت نمی‌کردید، صرف نظر از این‌که چه دستوری می‌داد و چه نافرمانی خود را پنهان می‌ساختید، خودتان و فرزندانتان و فرزندانِ فرزندانتان به عقوبت دچار می‌شدید؛ عقوبتی شدید.»

اهمیت متونی مانند کتاب مقدس در جهانِ پسابیت‌کوینی بیش‌تر هم خواهد شد، چراکه این روایات و آموزه‌ها حقیقی هستند؛ نه به‌معنای تحت‌الفظی، بلکه به‌معنای استعاری. این‌ها حالت‌هایی از وجودند که اگر به فهم شما درآیند و در جانتان بگنجند، برای شما و فرزنداتان و نوادگانتان مجال کامیابی فراهم می‌کنند.

بیت کوین تجسدِ اقتصادیِ خدای عهد عتیق است، و نیز به‌همین ترتیب «نیروی طبیعت». به همین سبب است که می‌گویند وجود بیت کوین تنها یک حکمت دارد. اگر با قلبی بدخواه و دسیسه‌گر بدان نزدیک شوی، تنها خودت را به تباهی می‌کشی. اگر بر اساس دستورالعملی که از طریق بازخوردهای اقتصادی دریافت می‌کنید پیش بروید یا به توصیه‌های صریح فرزانگان (مانند متون باستانی) گوش فرادهید، شاید کامیاب شوید.

«آنها خردمند بودند. او [یهوه] یکی از نیروهای طبیعت بود. آیا می‌توانیم بگوییم که شیری گرسنه منصف یا عادل است؟ این دیگر چه سؤال مزخرفی است؟ بنی‌اسرائیل و اجدادشان می‌دانستند که نباید خدا را نادیده گرفت و در صورتی که نادیده‌اش بگیرند، جهنمی که این خدای خشمگین به پا می‌کند واقعی خواهد بود».

این قطعه مرا به مسئلۀ ایمان می‌رساند.

ایمان

ایمان تعهّد به خوبی است، علی‌رغم شواهدی بر وجود بدی.

بیت کوین مصداقی از ایمان است. محصولی عالی که از دل خاکی تبه‌گون و زهرآگین روییده است.

چراکه ریشه‌های خوبی عمیق است. ایمان چیزی است که به شکوفایی یاری می‌رساند و بیت کوین نیز نمونۀ زیبایی است از چیزی که اگر جدی بگیریمش ممکن خواهد شد.

«ایمان باوری کودکانه به افسون نیست. این حرف جهالت است و شاید حتی کوری‌ِ عامدانه باشد. ایمان درک این نکته است که امور غیرعقلانیِ تراژیکِ زندگی باید با تعهدی به همان اندازه غیرعقلانی به خیرِ ذاتیِ وجود تعدیل شود».

باور به این‌که بیت کوین می‌تواند برنده شود، یعنی ایمان به چیرگیِ خیر. بعید می‌دانم بتوانید چنین موضوعی را با عقل محاسبه کنید. تاریخ مملوء از اجساد افرادی است که تصور می‌کردند بیت کوین را فهمیده‌اند؛ چه موافقان و چه مخالفانش. در سوی مخالفان می‌توانید به پل کروگمن و پیتر شیف نگاه کنید و در سوی موافقان هم می‌توانید پلن B S2F یا تحلیل آن‌چینِ ویلی وو را ببینید.

باور به بیت کوین در گروی چیزی است فراتر از امر تجربی. شاید به همین دلیل است که افراد هوشمندِ گوناگونی (مانند اریک واینشتاین) که قاعدتاً باید مجذوب چنین پدیده‌ای می‌شدند، در ترویجش اکراه دارند.

«می‌توانید با فکر‌نکردن شروع کنید ـ یا با دقیق‌تر فکر‌کردن اما با سختگیریِ کمتر یا با امتناع از تسلیم ایمانتان در پیشگاه عقلانیتِ کنونی و تنگ‌نظری‌هایش. این به این معنا نیست که «خودتان را به حماقت بزنید»؛ بلکه برعکس، به این معناست که باید دست بردارید از دغلکاری و محاسبه‌گری و تجاهل و دسیسه‌چینی و اجبار و طلبکاری و اجتناب و اغماض و مجازات. این بدان معناست که باید استراتژی‌های کهنۀ خود را کنار بگذارید و درعوض توجه کنید، چه‌بسا تا پیش از این هرگز توجه نکرده باشید».

گویا این دسته از افراد به‌حدی ذهن‌گرا هستند که عملاً نمی‌توانند کمالِ کاربردی و منسجمی به‌نام بیت کوین را تجربه کنند.

آنها نمی‌توانند واقعاً توجه کنند، زیرا بیش از حد درگیرِ «نظریۀ پیمانه‌ای» شده‌اند و می‌کوشند بیت‌کوین را در الگوی عقلانی خود بفهمند. یا افراد بی‌بخار و میان‌مایه‌ای مانند لکس فریدمن که هیچ موضع اخلاقی‌ای ندارند.

به هر حال، این افراد از ایمان سر بازمی‌زنند، چراکه می‌ترسند به شهود و غریزۀ خود اعتماد کنند و جرأت آن را ندارند که دل به دریا بزنند.

این افراد با انفعالی که دارند نام خود را ناخواسته به قعر فراموشیِ تاریخ می‌سپارند، همان‌طور که با ظهور مسیحیت بسیاری از ثروتمندان رومی نیز به فراموشی سپرده شدند.

مخلص کلام

هنگامی که بیت کوین یا خدای عهدِ عتیق را جدی بگیرید، پا در راهی خواهید گذاشت که زندگی‌تان سرشار از خوبی شود.

هنگامی که ایمانتان به‌ثمر بنشیند و بابت مجاهدات اخلاقی و صادقانۀ خود پاداش بگیرید، نه‌تنها احساس می‌کنید که بیت کوین دارد برایتان به خدای عهد جدید تبدیل می‌شود، بلکه خودتان نیز به نشر آن فضائلی کمر می‌بندید که، در سرتاسر تاریخ، به‌فصاحت در متون مقدس وصف شده‌اند.

شما به‌دست خود به خیر تجسّد می‌بخشید.

«حال به‌جای آنکه نقش ظالم را بازی کنید، دارید توجه می‌کنید. به‌جای آنکه جهان را به بازی بگیرید، دارید حقیقت را می‌گویید. به‌جای آنکه نقش ظالم یا مظلوم را به خود بگیرید، دارید گفتگو می‌کنید. دیگر مجبور نیستید حسادت بورزید، چراکه دیگر مطمئن نیستید که کسی چیزی بهتر از مال شما داشته باشد. دیگر سرخورده نمی‌شوید، چراکه یاد گرفته‌اید اهدافتان را دست‌پایین انتخاب کنید و شکیبا باشید. دارید کشف می‌کنید که که هستید و چه می‌خواهید و مشتاق چه هستید. دارید متوجه می‌شوید که باید دست‌به‌کار شوید و شخصاً و به‌دقت برای مشکلاتتان راهکار بیابید. دیگر درگیرِ دیگران نیستید، چراکه بیشتر سرگرم خودتان هستید».

در اینجا، طیّ چرخه‌ای کامل، به ایدۀ محوری‌مان در قسمت اول این سری‌مقالات بازمی‌گردیم:

بیت کوین خودوستی است.

هنگامی که به بیت کوین می‌پیوندید و می‌گذارید او هم به شما بپیوندد، زندگی‌‌تان کم‌کم به‌سمتی‌ می‌رود که بامعنا‌تر، امیدوارانه‌تر و خوشبینانه‌تر شود.

با قدم‌های کوچک آغاز می‌کنید، مداومت می‌ورزید، در نظر دارید به‌قدر توان خود پیش بروید، بر آنچه می‌توانید انجام دهید تمرکز می‌کنید و با گذشت زمان، در گذرگاه آسمان گام برمی‌دارید.

این امید است. بیت کوین امید است.

«بخش اعظم خوشبختی امید است؛ حتی اگر مولودِ تاریک‌ترین شب زندگی باشد.»

اگر بجویید، عاقبت می‌یابید. در بزنید، شاید بگشایند.

با اشتیاق و رغبت به گشایش اقدام کنید و چه‌بسا با چیز چنان گرانبها و ژرفی روبه‌رو شوید که انتظارش را نداشته باشید و افسوس بخورید که چرا در گذشته تعلل کرده بودید.

بله، بیت کوین یک کالت و خرده‌فرهنگ است.

بیت کوین فرهنگی جدید و نوظهور است که بر بستری از اصول اساسی بنا شده است: حقیقت، صداقت، شفافیت، آزادی و مسئولیت.

مدت‌هاست که چنین فرهنگ نوظهوری نداشته‌ایم.

بیت کوین شاید همان چیزی باشد که قرار است جهان را به‌سوی عظمت، اخلاق، معنا و برتری سوق دهد.


[1] مشهورترین و نافذترین متن دائویی (دائو جیائو) که به شخص لائوتزه نسبت داده می‌شود.

[2] مجموعۀ ادبیات و متون مقدسی که سرچشمۀ آیین هندوییسم به‌شمار می‌آیند.

[3] کتاب مقدّس یا بایبل مجموعه‌ای‌ست که مسیحیان آن را عهد عتیق و عهد جدید می‌نامند و متشکل از انجیل و متون مقدس یهودیان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *