راهنمای ورود به صندوق های سرمایه گذاری: مفاهیم پیشنیاز سرمایهگذاری در صندوقها
سرمایه موجودی است که میتواند مستقل از شما زنده بماند، نفس بکشد و برایتان پول بسازد؛ بدون آنکه نیاز باشد مستقیماً آن را به کار گیرید. شاید دانش، تخصص و تجربۀ سرمایهگذاری نداشته باشید، شاید هم تخصص دارید، اما شاغل هستید و وقت ندارید و دست آخر، در بدترین حالت، شاید نه دانش و تخصص دارید و نه وقت و فرصت یادگیری. سرمایه در هیچکدام از این حالتها شما را دلسرد نخواهد کرد؛ هرچند که موجودی است ترسو، اما جانسخت است و به بقا ادامه میدهد.
بازار سرمایه در ایران سالها از گزینۀ مناسبی در حوزۀ سرمایهگذاری محروم بود: صندوقهای سرمایهگذاری. 16 سال پیش، یعنی در سال 1386، اولین صندوق سرمایهگذاری در ایران بالاخره افتتاح شد و توانست در مدت کوتاهی میان سرمایهگذاران محبوب شود. اما دلیل این محبوبیت چه بود؟ پاسخ این پرسش در ماهیت صندوقهای سرمایهگذاری نهفته است. این ابزار مالی میتواند با یکپارچهکردن سرمایه عدۀ کثیری غیرمستقیم سود بسازد و چون در دست گروهی حرفهای هدایت میشود و تنوع داراییها هم بالاست، لذا ریسک کمتر و احتمال بازدهی بیشتر خواهد شد.
این مقاله راهنمایی است برای ورود به صندوقهای سرمایهگذاری که در قسمت اول قصد داریم مفاهیم پیشنیاز سرمایهگذاری را موشکافی کنیم و با زبانی ساده و کاربردی توضیح دهیم. در قسمت دوم این راهنما به سراغ صندوقهای سرمایهگذاری خواهیم رفت.
مفاهیم بنیادین سرمایهگذاری
صندوق سرمایهگذاری یک نهاد مالی یا یک ابزار سرمایهگذاری است که با یککاسهکردن سرمایۀ تعداد زیادی سهامدار اقدام به سرمایهگذاری در حوزههای مختلف میکند و سعی دارد با ترکیبی از داراییهای گوناگون و سرمایهگذاری مجدد در حوزههای مختلف به سود بیشتر برسد و آن را میان سهامداران خود که مالکان صندوق هستند، تقسیم کند.
در نگاه اول، ممکن است این تعریف کمی پیچیده به نظر برسد، چراکه لازم است اول با مفهوم سرمایه، سرمایهگذاری و مفاهیم ابتدایی مربوط به آن آشنا شوید. پس تا اینجای کار به یاد داشته باشید که صندوق سرمایهگذاری یکی از روشهای سرمایهگذاری یا یک نهاد مالی است که ویژگیهای خاصی دارد و هدفش کسب سود است. حالا به سراغ مفهوم سرمایهگذاری میرویم و میکوشیم مفاهیم لازم را به زبانی ساده توضیح داده و قدمبهقدم باهم پیش برویم.
مفهوم سرمایه و سرمایهگذاری
احتمالاً همۀ شما بهنحوی درکی از مفهوم سرمایهگذاری دارید. اما نکات ظریفی در این مفهوم و انواع آن نهفته که میتواند درعمل بسیار مهم باشد.
سرمایهگذاری یعنی بخشی از سرمایه یا داراییهای اضافی خود را مستقیم یا غیرمستقیم در راهی به کار بگیرید که بتواند برای شما در آینده کسب سود یا ایجاد درآمد کند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری یعنی مصرف امروز خود را کم کنید به این امید که فردا بتوانید بیشتر مصرف کنید. بهعنوان مثال، سپردهگذاری در حساب پسانداز بانک، خرید خانه و ملک تجاری، خرید سهام بازار بورس، خرید اوراق بهادار، طلا و ارز دیجیتال همه سرمایهگذاری محسوب میشوند.
سرمایهگذاری انواع مختلفی دارد و هر کدام واجد ویژگیهایی اختصاصی است. هر کدام میتواند برای هدفی مناسب باشد؛ پس ابتدا باید بدانید هدفتان چیست و متناسب با آن گزینۀ سرمایهگذاری خود را انتخاب کنید. علاوه بر اهدافتان، خودتان را هم باید خوب بشناسید و بدانید چه میخواهید، چگونه میخواهید، تا چه زمانی میخواهید و افق زمانیِ نگاهتان به مقولۀ سرمایهگذاری چگونه است.
در تعریفی که از سرمایهگذاری ارائه دادیم چند مفهوم اساسی وجود دارد که همه اهمیت دارند و باید در آنها دقیق شوید: سرمایهگذار، سرمایه یا دارایی، سود یا بازدهی، آینده و مفهوم زمان. برای همین منظور به سراغ معرفی ارکان سرمایهگذاری میرویم
ارکان سرمایهگذاری
طرفین سرمایهگذاری:
- سرمایهگذار: فرد یا نهادی است که تمایل دارد سرمایه و دارایی مازاد بر نیاز خود را با هدف کسب سود یا درآمد بیشتر در آینده سرمایهگذاری کند. سرمایهگذار باید پیش از سرمایهگذاری پسانداز کند و لازمۀ پسانداز هم این است که فرد مصرف خود را تعدیل کند یا به آینده موکول سازد.
- سرمایهپذیر: فرد، نهاد، شرکت یا بنگاهی است که تمایل دارد با هدف تولید، توسعۀ کسبوکار یا سرمایهگذاری مجدد مبلغی در اختیار داشته باشد تا به کار بگیرد و کسب درآمد کند و در ازای وام یا قرضی که گرفته به سرمایهگذار سود پرداخت کند یا او را در مالکیت شرکت یا بنگاه تولیدی خود شریک کند.
- واسطۀ سرمایهگذاری: نهادی مالی است که میان سرمایهگذار و سرمایهپذیر واسطه میشود و این دو را به هم وصل میکند و در ازای خدمتی که انجام داده سود میگیرد. بانک یک نهاد مالی است که پول پساندازکنندگان را در قالب سپرده میپذیرد و به کسانی وام میدهد که با اهداف مختلفی به مبالغ مالی نیاز دارند. بانک یا نهادهای مالی دیگر به سپردهگذاران سود میپردازند و از وامگیرندگان سود میگیرند. تفاوت سودی که نهاد مالی به سپردهگذار میپردازد با سودی که از وامگیرنده میگیرد، محل درآمد نهاد مالی است.
دارایی یا سرمایه
در تعریف سرمایهگذاری چرا نگفتیم پول؟ زیرا سرمایه و دارایی مفهوم فراگیرتری دارند: از پول نقد گرفته تا املاک و تخصص انسانی شما را هم در بر میگیرند. سرمایه همان بخشی است که قرار است کار کند و برای شما عواید مالی بسازد. سرمایه در تولید موجب رشد میشود، پس عنصری مولد و زایا است و میتواند مستقل از مدیریت مستقیم شما در دست دیگران رشد کند و پول بسازد. تغییرات مقدار سرمایه همان سرمایهگذاری است. درواقع، با تغییر و رشددادن سرمایه است که سرمایهگذاری میکنیم. دارایی و سرمایه انواع مختلف دارند که همگی در مولدبودن با هم مشترکند.
بازدهی سرمایهگذاری
سرمایهگذاری تنها با هدف کسب سود یا ایجاد درآمد انجام میشود. ممکن است هدف محقق نشود اما نمیتواند هدفی غیر از کسب سود و بهرهمندی از عواید بیشتر در آینده داشته باشد. باید توجه داشته باشید که این مفهوم تنها به گزینههای مالی محدود نمیشود. مثلاً دانشجویی که به دانشگاه میرود و در رشتهای تحصیل میکند، درواقع دارد در رشتۀ خاصی کسب مهارت میکند تا در آینده جذب بازار کار شود و به درآمد برسد. یا کشاورزی که بذر گندم میخرد و کشت میکند، این کار برایش هزینه دارد اما با این هدف که در آینده گندم برداشت کند و بفروشد و به سود برسد، دارد این هزینه را متحمل میشود.
هزینۀ سرمایهگذاری
سرمایهگذاری بههرحال هزینه در بر دارد. هزینه میتواند مالی باشد، زمانی باشد یا از جنس ازدسترفتن فرصتهای دیگر باشد که در اقتصاد به آن هزینۀ فرصت میگویند. هر انتخابی هزینۀ فرصت دارد؛ مثلاً اینکه تصمیم بگیرید پزشک شوید، به این معنی است که دیگر نمیتوانید مهندس شوید و این هزینۀ فرصت انتخاب شماست. اینکه در حال حاضر نتوانید از پولتان استفاده کنید هزینۀ سرمایهگذاری شما در حساب پسانداز بانک است.
ریسک سرمایهگذاری
علاوه بر هزینه، باید توجه کنید که در سرمایهگذاری با احتمالات سروکار داریم. جهان ما جهان عدم اطمینان و عدم قطعیت است. حالت خوشبینانۀ سرمایهگذاری این است که به هدف برسید و کسب درآمد یا سود کنید، اما ما نمیتوانیم از آینده مطمئن باشیم و ممکن است اهداف سرمایهگذاری بنا به هزارویک دلیل محقق نشود؛ هرچند که احتمال شکست کم باشد.
مفهوم عدم قطعیت و احتمالات، به یکی دیگر از مفاهیم اساسی دیگر سرمایهگذاری مربوط است: ریسک. ریسک یعنی اینکه احتمال دارد در سرمایهگذاری خود به هدف مطلوب یعنی کسب درآمد بیشتر یا سود نرسیم. سرمایهگذاریهای مختلف از نظر میزان ریسک با هم تفاوت دارند و شما هم باید بر حسب شخصیت خود و اهدافی که دارید اقدام به سرمایهگذاری کنید.
ریسک مالیِ سرمایهگذاری را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
- ریسک اعتباری: این نوع ریسک به اعتبار طرفِ سرمایهپذیر برمیگردد. وقتی پول خود را در یک مؤسسۀ مالیاعتباری سرمایهگذاری میکنید، به هر حال ممکن است آن مؤسسه ورشکسته شود یا کلاهتان را بردارد. ریسک اعتباری یعنی احتمال اینکه تمام یا بخشی از سرمایۀ شما بازنگردد.
- ریسک بازار: یعنی خطر احتمالیِ کاهش قیمت یا ارزش دارایی شما در بازار در اثر سازوکار خود بازار. مثلاً سهامی بخرید و قیمتش ریزش کند.
- ریسک سیستماتیک: این مورد به ریسکی گفته میشود که از برآیندِ عوامل کلیِ بازار حاصل میشود و ممکن است در اثر تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رخ دهد. مثلاً بالاگرفتن تنش میان روسیه و اوکراین ریسک سیستماتیک بازارهای مالی اروپای شرقی را افزایش داد.
- ریسک غیرسیستماتیک: ریسکی است که از کلیت بازار ناشی نمیشود و مختص یک صنعت یا یک بخش خاص است. مثلاً کمبود آب میتواند ریسک سرمایهگذاری در کشاورزی یک منطقۀ خاص را بالا ببرد.
نکتۀ دیگری که باید در رابطه با ریسک بدان توجه کنید، میزان ریسکپذیری شخصیت خودتان است. سرمایهگذاران از نظر ریسکپذیری با هم یکسان نیستند؛ برخی محتاطترند و بعضی دریادل. تنها تا جایی سرمایهگذاری کنید که اگر زیان کردید توانایی تحملش را داشته باشید.
افق زمانی در سرمایهگذاری:
زمان عنصر بسیار مهمی در سرمایهگذاری بهحساب میآید. سود و بازدهی در بستر زمان شکل میگیرد و هرچه مدتزمان طولانیتری از اصل سرمایۀ خود محروم باشید، بازده شما هم بیشتر است. به همین دلیل است که به اوراق بلندمدت بهرۀ بیشتری تعلق میگیرد؛ چراکه زمان عامل اصلی زایایی سرمایه محسوب میشود و بهایی دارد.
تقسیمبندی دوگانۀ انواع سرمایهگذاری
افراد زیادی هستند که اقدام به سرمایهگذاری میکنند، اما در عمل شکست میخورند و ضرر میکنند؛ شاید حتی لوازم ضروری زندگی خود را در این راه بفروشند و از دست بدهند. مرداد 1398 بسیاری به این ورطه افتادند.
بسیاری از این ناکامیها دلیل سادهای دارند: درکنکردنِ مفهوم سرمایهگذاری. اغلب افرادی که در راه سرمایهگذاری شکست میخورند، ویژگیهای سرمایهگذاریِ خود را نمیشناسند و نمیدانند که باید براساس هماهنگی همین ویژگیها با اهداف خود اقدام به سرمایهگذاری کنند.
چشمهای شما میتواند دهها، و شاید هم صدها، رنگ متفاوت را از هم تشخیص دهد. این طیف رنگی گسترده و متنوع تنها از ترکیب سه رنگ اصلی تشکیل شده است: آبی، قرمز و زرد. تنوع و گستردگی دنیای سرمایهگذاری هم دقیقاً همینطور است؛ حتی شاید سادهتر. همۀ این سرمایهگذاریهای گوناگون را میتوانیم تنها به دو نوع ساده تقسیم کنیم: سرمایهگذاریهای قرضی و سرمایهگذاریهای مالکیتی.
سرمایهگذاریهای مبتنی بر قرض
در سرمایهگذاریهای قرضی، قرضدهنده در موعد سررسید مبلغی اضافه از قرضگیرنده میگیرد که به آن بهره میگویند. برای مثال میتوانیم به سپردههای بانکی، اوراق خزانهداری، اوراق قرضه و مشارکت اشاره کنیم که توسط دولت یا شرکتهای خصوصی منتشر میشوند و ماهیتی قرضی دارند.
در این نمونهها، شما با خریداری این اوراق از دولت یا شرکتها یا سپردهگذاری در بانک، پول خود را به ناشر اوراق یا بانک وام میدهید تا در ازای آن بهره یا سود دریافت کنید. علاوه بر بهره، قرضگیرنده به شما قول میدهد تا اصل مبلغ را تماموکمال در موعد مقرر به شما پس دهد.
بهترین اتفاقی که میتواند در این سرمایهگذاری بیفتد این است که قرضگیرنده بهره و اصل پول را در موعد مشخص پس بدهد. با اینکه این بهره شما را پولدار نمیکند اما از هیچی بهتر است. چراکه در بسیاری از موارد قرض و وام هرگز بازپرداخت نخواهد شد.
سرمایهگذاریهای قرضی سه ایراد بالقوه دارند:
- ممکن است به تمام یا بخشی از اصل سرمایۀ خود نرسید: در شرایط خاص ممکن است طرف قرضگیرنده بدقولی کند. مثلاً ناشر اوراق ورشکست شود: مثل پدیدۀ شاندیز. در این حالت تمام یا بخشی از سرمایۀ شما از بین خواهد رفت.
- ممکن است به تمام پولتان برسید، اما بهخاطر شرایط تورمی اقتصاد، ارزش پولتان کمتر از چیزی شده باشد که انتظار داشتید و حالا قدرت خریدتان نسبت به قبل کاهش یافته باشد. تصور کنید در شرایط تورمی اقتصاد ایران، اوراق مشارکت با سود 18 % بخرید، درحالیکه نرخ تورم نزدیک به 45 % است!
- در این دسته از سرمایهگذاریها، شما سهمی در موفقیت طرف مقابل ندارید. اگر قرضگیرنده (چه فرد باشد چه دولت چه شرکت چه بانک) بتواند همان مبلغ قرضگرفتهشده را چندبرابر کند، شما درنهایت به اصل مبلغ و بهرۀ آن میرسید؛ و چیز بیشتری به شما نمیرسد. اگر ایلان ماسک 10 سال پیش میآمد و از شما تقاضای پول میکرد، ترجیح میدادید که به او صرفاً مبلغی قرض دهید یا اینکه در شرکت تسلا با او شریک شوید؟
سرمایهگذاریهای مبتنی بر مالکیت
هنگامی که یک دارایی میخرید، مثلاً املاک و مستغلات یا سهمی از یک شرکت بینالمللی، این نوع دارایی میتواند برای شما مستقلاً سودآوری داشته باشد. سهام یا املاک نمونههایی از سرمایهگذاری مالکیتی به شمار میآیند.
سرمایهگذاریهای مالکیتی به دو طریق سودسازی میکنند:
- سودآوری از طریق ایجاد درآمد یا جریان وجوه برای سرمایهگذار: برای مثال اگر یک واحد آپارتمان بخرید، میتوانید آن را اجاره دهید و ماهانه اجاره بگیرید. یا اگر سهام خریداری کنید، سالانه مبلغی بهعنوان سود تقسیمی سهام نصیبتان خواهد شد.
- سودآوری از طریق افزایش قیمت دارایی: اگر یک واحد آپارتمان یا مقداری سهام بخرید و فرض کنید که قیمت مسکن در آن محله روبهرشد است یا سهام شرکت در حال ترقی است، در اینصورت، با گذشت زمان از محل افزایش قیمت دارایی منتفع میشوید. زیرا میتوانید دارایی خود را به قیمتی بیشتر از قیمت خرید بفروشید و سود کنید؛ خصوصاً اگر اقتصاد کشور در شرایط تورمی باشد. این نوع از سودسازی درست همان ویژگی برجستۀ سرمایهگذاریهای مالکیتی است که در سرمایهگذاریهای قرضی وجود ندارد.
البته باید توجه داشته باشید که درست است که سود و درآمد شما در این نوع از سرمایهگذاری بیشتر است، اما به همان میزان مسئولیت شما هم در قبال دارایی بیشتر خواهد بود. بهعنوان مثال اگر لولۀ آب آپارتمانی که اجاره دادهاید بترکد، شما مسئول تعمیر و جبران خسارت خواهید بود؛ نه مستأجر. یا اگر شرکتی که سهامش را خریدهاید ورشکست شود، زیان شرکت به میزان سهمتان از مالکیت شرکت به شما هم میرسد. چراکه در این حالت شما مالک کل یا بخشی از دارایی هستید و مالکیت هم مسئولیت دارد. اما در حالت سرمایهگذاریِ قرضی چون شما مبلغ را قرض دادهاید، دیگر مالک دارایی نیستید و مسئولیتی هم نخواهید داشت.
گزینههای سرمایهگذاری
حالا که متوجه تفاوت دو نوع بنیادینِ سرمایهگذاری شدهاید، حالا دیگر میتوانید سازوکار سرمایهگذاریهای گوناگون را درک کنید و در نتیجه، با آگاهی بیشتر آن گزینهای را انتخاب کنید که با اهداف مالی شما هماهنگتر است.
انتخاب ابزارهای سرمایهگذاری گوناگون به این بستگی دارد که هدفتان چیست، با چهسرعتی میخواهید به هدف برسید و در راه رسیدن به هدف حاضرید چه مقدار ریسک متحمل شوید. در این بخش ما ابزارهای سرمایهگذاری متفاوت را معرفی میکنیم تا بهتر بتوانید گزینههای پیشروی خود را انتخاب کنید.
حسابهای پسانداز و بازار پول
حسابهای پسانداز در بانک ارائه میشوند و صندوقهای بازار پول هم بهواسطۀ صندوقهای مشترک شرکتها در دسترس شما قرار دارند. هر دو گزینه از سرمایهگذاریهای قرضی هستند، ماهیت کوتاهمدت دارند و ریسکشان هم در کوتاهمدت حداقل است. سود حسابهای پسانداز و عواید صندوقهای بازار پول نسبت به بازدهی سرمایهگذاریهای بلندمدتِ درحالرشد کمتر است، اما درعوض باثباتتر است و نوسان چندانی ندارد.
حساب پسانداز بانکها از سوی بانک مرکزی بیمه شده و در نتیجه، اگر بانک ورشکست شود، پولتان را از دست نمیدهید. البته صندوقهای بازار پول ممکن است بیمه نباشند.
آیا ترجیح میدهید وجوه مازاد خود را در حسابهای پسانداز بگذارید چراکه بیمه شدهاند و ریسکی ندارند؟ خیر. با اینکه حسابهای پسانداز و بازار پول هر دو به یک اندازه ایمن هستند، اما صندوقهای بازار پول بازدهی بیشتری دارند.
اوراق قرضه
اوراق قرضه رایجترین سرمایهگذاریِ قرضی در بازار اوراق بهادار بهحساب میآیند. همچنین درصدی از داراییهای صندوقهای مشترک و صندوقهای قابل معامله را همین اوراق تشکیل میدهند. وقتی یک نهاد اوراق قرضه منتشر میکند و شما این اوراق را خریداری میکنید، درواقع مبلغ خود را به آن نهاد قرض میدهید تا در موعد سررسید اوراق، اصل پول خود را به همراه بهرۀ آن پس بگیرید. یعنی مبلغ بهره و سررسید در همان ابتدا مشخص هستند و مبلغ بهر هم ثابت است.
اگر نرخ بهره تغییر کند، ارزش اوراق نیز تغییر میکند. برای مثال، اگر اوراق قرضهای داشته باشید که در نرخ بهرۀ آن در هنگام انتشار 2 % بوده و حالا نرخ بهره برای اوراق جدید منتشرشده به 4 % افزایش یابد، ارزش یا قیمت اوراق شما کاهش مییابد و توجیهی هم ندارد که کسی بیاید و اوراق شما را بخرد؛ چراکه میتواند اوراق جدید با نرخ بهرۀ 4 % را بخرد.
البته باید اشاره کنیم که در کشور ما اوراق قرضه به دلیل ماهیت ربوی آن، به همین سبکوسیاق وجود ندارد، بلکه میتوان به اوراق مشارکت یا صکوک اسلامی اشاره کرد که تقریباً مشابه همین اوراق هستند.
اوراق قرضه از چند جهت باهم تفاوت دارند:
- تفاوت در نوع مقام ناشر: دولت، بانک مرکزی، شهرداری، وزارتخانهها، شرکتهای دولتی و خصوصی هر کدام میتوانند برای تأمین مالی مستقلاً اوراق منتشر کنند.
- تفاوت در درجۀ اعتبار مقام ناشر اوراق: احتمال بازگشت پولی که بابت خرید اوراق قرضه میپردازید بنا بر اعتبار مقام ناشر متفاوت است. نهادها یا مؤسساتی که از اعتبار کمتری برخوردارند، معمولاً بابت جبران و کاهش ریسک خریداران اوراق نرخ بهرۀ بالاتری پرداخت میکنند تا انگیزه برای خرید اوراق همچنان وجود داشته باشد.
- طول مدت سررسید اوراق: سررسید اوراق قرضۀ کوتاهمدت معمولاً کمتر از یکسال است؛ سررسید اوراق میانمدت بین 1 تا 5 سال و اوراق بلندمدت هم سررسیدی بیش از 5 سال دارند.
سهام و بازار بورس
سهام رایجترین سرمایهگذاری مبتنی بر مالکیتی است که در بازار اوراق بهادار معامله میشود. درواقع، سهام یک شرکت نشانۀ مالکیت بر شرکت است و کسی که سهام خریداری میکند در مالکیت شرکت شریک میشود. شرکت که سهامی عام است و سهام خود را به عموم مردم میفروشد، عملاً مالکیت شرکت را به بخشهای کوچکی تقسیم کرده و به سهامداران منتقل میکند. شرکتهای گوناگون در صنایع و بخشهای متفاوت برای دسترسی به وجوه و تأمین مالی پروژههای سرمایهگذاری خود به فروش سهام و انتقال مالکیت شرکت خود اقدام میکنند.
وقتی سهام شرکتی را میخرید، علاوه بر اینکه از تقسیم سود سالیانۀ شرکت نفع میبرید، از افزایش قیمت سهام خود در بازار هم سود میکنید؛ البته اگر شرایط خوب پیش برود؛ چراکه آن روی سکه ماجرا متفاوت خواهد بود و اگر اوضاع شرکت خوب نباشد، ارزش سهام شما افت میکند و حتی ممکن است در شرایط حاد قیمت سهم صفر شود.
شرکتها علاوه بر اینکه حوزۀ فعالیت متفاوتی با هم دارند، از نظر اندازه هم با هم متفاوتند. ممکن است به گوشتان خورده باشد که فلان شرکت دارای 10 درصد از ارزش بازار است و این دقیقآ به همین مفهوم اندازۀ شرکتها اشاره دارد؛ یعنی سهام شرکت 10 درصد از ارزش کل بازار در یک صنعت خاص را تشکیل میدهد. طبیعی است که وقتی اندازۀ شرکتی بزرگ باشد، قدرت تأثیرگذاری بیشتری هم در تغییر قیمت کل بازار داشته باشد.
به دو روش میتوانید در سهام شرکتها سرمایهگذاری کنید: میتوانید شخصاً و مستقیماً وارد بازار سهام شده و از طریق حساب کارگزاریها سهام بخرید، یا اینکه بهصورت غیرمستقیم از طریق خرید سهام صندوقهای سرمایهگذاری به بازار سهام متصل شوید.
سرمایهگذاریهای بینالمللی
سرمایهگذاری بینالمللی اغلب درست فهمیده نمیشود. درواقع، این نوع سرمایهگذاری تفاوت بنیادینی با گزینههای سرمایهگذاری داخلی ندارد و تفاوتش در میزان سود و ریسکهای بالقوۀ آن خلاصه میشود. برای مثال میتوان به بازار فارکس اشاره کرد که تفاوتش با بورس داخلی به میزان عمق و وسعت این بازار برمیگردد. البته فارکس از نظر عمق و وسعت و تنوع به اقیانوسی شباهت دارد و توصیه میشود که اگر میخواهید شنا یاد بگیرید، اول از برکهها و دریاچههای کمعمق شروع کنید تا بهیکباره غرق نشوید.
بازارهای سرمایهگذاری بینالمللی ویژگیهایی دارد که ممکن برای سرمایهگذاران جذاب باشد:
- تنوع: ممکن است در بازارهای داخلی گزینههای محدودی باشند که باب میل شما نباشند و مایل باشید در اقیانوسی ماهی بگیرید که انواع آبزیان را در خود جای داده است. بازارهای بینالمللی همگام با بازارهای داخلی نیستند و میتوانید با افزودن داراییهای خارجی به تنوع ثروت خود اضافه کنید. ضمن اینکه بهرهمندی از داراییهای بینالمللی برای کشورهایی که از ثبات مالی کمتری برخوردارند میتواند به ایمنی و حفظ ارزش داراییها کمک کند.
- پتانسیل رشد: اگر تنها اوراق بهادار داخلی را بخرید، فرصتهای بینالمللی را از دست میدهید. جهان امروز ما دیگر همان جهان دیروز نیست که با گزینههای بومی سر کنیم. اگر به ارزش اوراق و سهام جهانی نگاهی بیندازید متوجه خواهید شد که حتی سهم کشوری مانند آمریکا از این بازار تنها 40 درصد است. اقتصادها در اقصی نقطۀ جهان درحالرشد هستند و فرصتها برای سرمایهگذاران ترقی میکند.
املاک و مستغلات
املاک و مستغلات به زبان ساده یعنی اموال و داراییهایی که نمیتوانید آنها را جابهجا کنید؛ داراییهایی مثل خانه و زمین. سرمایهگذاری در املاک شاید اصلیترین نوع سرمایهگذاریهای مالکیتی باشند و بسیاری را ثروتمند ساختهاند. این داراییها نرخ بازدهی مناسب و پایداری در بلندمدت دارند.
در شرایط تورمی مردم به دنبال آن هستند تا از قدرت خرید پول خود در برابر تورم محافظت کنند و به سمت خرید و سرمایهگذاری در املاک و مستغلات میروند؛ درنتیجه، چون تقاضا برای این دارایی افزایش مییابد، پس افزایش قیمت آن بیشتر از نرخ تورم میشود؛ درواقع، املاک هم با تورم رشد میکند و هم با افزایش تقاضا. اگر یک بازۀ دهساله را در نظر بگیریم، متوسط قیمت هر متر مسکن در تهران در سال 1392 از 1.5 میلیون تومان به 80 میلیون تومان در سال 1402 رسیده است؛ یعنی 5300 درصد بازدهی!
قیمت املاک و مستغلات علاوه بر ویژگیهای اختصاصیاش مثل نوع محله و امکانات، به سلامت و کیفیت اقتصاد یک کشور هم بستگی دارد. هر چه امکان فعالیتهای مفید و مولد کمتر باشد، سرمایهگذاری بیشتر به سمت املاک و مستغلات میرود.
سکه، طلا و فلزات گرانبها
هر چه شرایط اقتصاد وخیمتر شود، مثلاً تورم افزایش یابد یا بحران اعتباری رخ دهد یا تنشهای بینالمللی بالا بگیرد، سرمایهگذاران بیشتر به سمت سکه، طلا و فلزات گرانبها میروند. بازدهی این نوع دارایی در کوتاهمدت بالاست، اما با فرض ثبات سایر شرایط بازدهیاش در بلندمدت چندان مشخص نیست.
مروری بر مفاهیم اساسی جهان سرمایهگذاری
اگر تا اینجای مقاله را خوانده باشید، حالا دیگر سنگبنای جهان سرمایهگذاری را درک میکنید. در این قسمت مروری خواهیم داشت بر مفاهیم اساسی سرمایهگذاری که ابزار کار دائمی یک سرمایهگذار خواهد بود:
بازدهی سرمایهگذاری
بازدهی سرمایهگذاری میزان رشد سرمایهگذاری شما را نشان میدهد و میتواند برحسب نرخ یا درصد میزان تغییرات سرمایهگذاری شما را در یک بازۀ زمانی مشخص نشان دهد. برای مثال، اگر بازدهیِ سالانۀ یک سرمایهگذاری پنجساله 8 درصد باشد، یعنی در پنج سال گذشته، مقدار سرمایهگذاری شما بهطور متوسط سالانه 8 درصد بزرگتر از مقدار سال قبل شده است.
از سرمایهگذاریهای متفاوت میتوانید انتظار چه بازدهیهایی داشته باشید؟ لفظ «میتوانید» را از این جهت به کار بردم که ما به عملکرد گذشته نگاه میکنیم تا عملکرد آینده را حدس بزنیم. یعنی ما با نگاه به گذشته است که پیشبینی میکنیم و همواره احتمال دارد که پیشبینی ما غلط از آب دربیاید. گذشته عیناً در آینده تکرار نخواهد شد. پس ما در جهان سرمایهگذاری با عدم اطمینان و احتمالات سروکار داریم.
ریسک سرمایهگذاری را در نظر بگیرید: سرمایهگذاری در معرض نوسان است.
اگر بخش قبلی را خوانده باشید، احتمالاً فکر میکنید که بهتر است همۀ پول خود را روی سهام و مسکن سرمایهگذاری کنید. درست است؟ قطعاً بازدهی این دو مناسب است، اما ایراد این کار کجاست؟
هر چه بازدهی بالقوۀ یک سرمایهگذاری بالاتر باشد، عموماً ریسک بیشتری هم در کوتاهمدت به دنبال خواهد داشت. پاشنه آشیل سرمایهگذاریهای مبتنی بر مالکیت نوسانات قیمت این داراییها است. بعد از برجام ارزش و قیمت سهام در بازار سرمایه اوج گرفت، اما چند سال بعد، پس از خروج آمریکا از برجام، با همان شدت قیمتها نزول کرد. پس برای اینکه از بازار سهام سود بگیرید، باید نوسانات قیمت دارایی در کوتاهمدت را تحمل کنید تا نوسانات بخوابند. به همین دلیل است که نباید همۀ تخممرغها را در یک سبد بگذارید.
برخی از اوراق قرضه بازدهی بیشتری دارند، اما بهقول معروف «هیچچیزی رایگان نیست». بازدهی بیشتر این اوراق به این خاطر است که ریسک بیشتری دارند؛ یعنی یا درجۀ اعتباری ناشر پایینتر است یا سررسید بلندمدتتری دارند یا اوراق قابل بازخرید هستند.
تخممرغهایتان را هرگز در یک سبد نگذارید: راهکاری هوشمندانه برای کاهش ریسک
متنوعسازی داراییها یکی از مهمترین مفاهیم سرمایهگذاری است و طبق آن باید پولتان را خرج سرمایهگذاریهایی کنید که بازدهیهای متفاوتی دارند و حتماً باید توجه کنید که بازدهیها نباید با هم همبستگی داشته باشند؛ یعنی کاهش یکی متأثر از عاملی باشد که روی بازدهی دیگری هم اثر بگذارد. به زبان ساده، اگر سرمایهگذاری در جاهای مختلف تقسیم شود، در صورتی که ارزش یکی کاهش یابد، دیگری افزایش مییابد یا دستکم ثابت میماند.
برای کاهش احتمال ضرر همزمان در داراییها، بهتر است داراییهایی با کلاسهای متفاوت انتخاب کنید: مثلاً ترکیبی از صندوقهای مشترک بازار پول، اوراق قرضه، سهام، املاک و فلزات گرانبها. همچنین میتوانید علاوه بر داراییهای داخلی، با استفاده از داراییهای خارجی مثل ارزهای دیجیتال بر تنوع سرمایهگذاری خود بیفزایید.
به دو روش از مزایای متنوعسازی داراییها بهرهمند میشوید:
- متنوعسازی نوسانات ارزش سبد داراییهای شما را کاهش میهد.
- در سطح مشخصی از ریسک، متنوعسازی باعث میشود بتوانید نرخ بازدهی بیشتری کسب کنید.
حالا که با مفاهیم اساسی سرمایهگذاری و سازوکار انواع آشنا شدهاید، میتوانیم در قسمت دوم این راهنما به سراغ صندوقهای سرمایهگذاری برویم.