پول چیست؟ قدرتمندترین اختراع بشر

پول چیست؟ قدرتمندترین اختراع بشر

پول پدیده‌ای پیچیده است.

از یک سو چیزی است که مردم شب و روز به دنبال آن هستند و خب از جهاتی امری سرراست و قابل فهم به نظر می‌رسد. از سوی دیگر می‌بینم که همین پول ساده در طول تاریخ چقدر اشکال متنوع و گوناگون به خود گرفته است.

چطور ممکن است چیزی به این سادگی، این همه اشکال مختلف داشته باشد؟

این پرسشی شایان توجه است چون اساسا ما با منابع‌مان چهار کار می‌توانیم انجام دهیم: خرج، پس انداز، سرمایه گذاری و تسهیم

خرج: ما با خرج کردن پول، نیازهای اساسی و علایق خود مانند خوراک، سرپناه و تفریح را براورده می‌کنیم.

پس انداز: ما با پس انداز، منابع خود را با چیزی ذخیره می‌کنیم که ایمن، نقد و قابل حمل باشد.

سرمایه گذاری: زمانی که سرمایه گذاری می کنیم، منابعی را به پروژه‌ای تخصیص می‌دهیم که احتمال می‌دهیم باعث چندبرابرشدن منابع ما می‌شود، اما در عین حال ریسک از دست دادن هم دارد.

تسهیم: هنگامی که منابع‌مان را تسهیم می‌کنیم، یا به عبارت دیگر به خیریه‌ها و افراد جامعه خود می‌دهیم، بخشی از منابع اضافی خود را وقف کسانی می‌کنیم که به نظرمان نیازمند و مستحق هستند.

money definition

از آنجایی که اکثر مردم جهان دغدغه معاش و نیازهای اولیه دارند در بازارهای مالی سرمایه گذاری نمی‌کنند؛ آنها یا در مرحله مصرف هستند یا در مرحله پس انداز (پول و خانه). اما اقلیتی وجود دارند که در بازارهای مالی سرمایه گذاری می‌کنند. این افراد باور دارند که شکل سرمایه‌گذاری‌ها در طول زمان تغییر پیدا می‌کنند و بنابراین باید در مورد نحوه سرمایه‌گذاری فکر کنند. آنها یا خودشان یک استراتژی می‌سازند و آن را مدیریت می‌کنند یا آن کار را به یک متخصص برون‌سپاری می‌کنند.

در این مقاله ما به بررسی تاریخ پول می‌پردازیم و پول را در بستر زمانی بررسی می‌کنیم. در این دوره شگفت‌انگیز، چهار نقطه عطف برجسته را می‌توان مشخص کرد: از سال 1971 تا به حال ( سیستم پترو دلار)، 1944 تا 1971 ( سیستم برتون وودز) از 1700 تا 1944(سیستم استاندارد طلا)، و دوره های مختلف پول کالایی (پیش از 1700). اگر این مراحل را از ابتدا خلاصه کنیم، جهان چهار دوره را پشت سرگذاشته است: پول کالایی، استاندارد طلا ( شکل نهایی پول کالایی)، سیستم برتون وودز و ارز فیات.

مرحله پنجم، پول دیجیتال، افق پیش روی ما است. پول دیجیتال شامل دارایی‌های دیجیتال خصوصی (مانند بیت کوین و استیبل کوین) و ارزهای دیجیتال عمومی (مانند ارزهای دیجیتال بانک مرکزی) می‌شود که می‌توانند نحوه انجام امور بانکی و ابزارهای اقتصادی سیاست‌گذاران را از نظر سیاست‌های مالی و پولی تغییر دهند. این دارایی‌ها را می‌توان به عنوان نسخه‌های دیجیتالی طلا، کالاها یا ارزهای فیات در نظر گرفت، اما آنها نیز جنبه‌های منحصر به فرد خود را دارند.

این مقاله تحولات تاریخ پول را از منظر مکاتب گوناگون (که عمدتا ضد یکدیگرند) بررسی می‌کند و در نهایت به وضعیت فعلی پول می‌پردازد.

پول کالایی

«پول ابداع دولت نیست. محصول قانون نیست. حتی نیازی به تایید سیاسی ندارد. برخی از کالاها به طور کاملا طبیعی در نتیجه روابط اقتصادی مستقل از قدرت دولت به پول تبدیل شدند.»

کارل منگر 1921-1840

انسان‌ها در گروه‌های کوچک نیازی به پول ندارند؛ آنها می‌توانند میان خودشان بصورت دستی منابع را سازماندهی کنند.

به هرحال، گروه‌هایی که به عدد دانبار یا بیشتر می‌رسند، معمولا رو به معرفی یا استفاده از نوعی پول می‌آورند که به آنها واحد محاسبه‌ای نقدتر، تقسیم پذیرتر و پذیرفته‌شده‌تری برای ذخیره و مبادله ارزش با افراد دیگر می‌دهد.

هرچه اقتصاد پیچیده‌تر می‌شود، تعداد ترکیب‌های ممکن مبادله میان انواع کالاها و خدمات بیشتر می‌شود بنابراین اقتصاد نیازمند واحد محاسبه استانداردی می‌شود که نامش پول است.

پول باید تقسیم پذیر، قابل حمل، بادوام، قابل معاوضه، معتبر و کمیاب باشد. با لحاظ کردن این معیارها، انواع مختلف پول نمرات متفاوتی خواهند گرفت:

  • قابل تقسیم به این معنی است که پول را می توان به اندازه‌های مختلف تقسیم کرد تا اندازه‌های مختلف خرید را تامین کند.
  • قابل حمل به این معنی است که پول به راحتی در فواصل مختلف جابجا شود، یعنی اینکه باید با وزنی اندک حاوی ارزش زیادی باشد.
  • با دوام به این معنی است بتوان آن را به آسانی در طول زمان پس‌انداز کرد. خیلی زود پوسیده نشود، زنگ نزند یا نشکند.
  • قابل تعویض به این معنی است که واحدهای جداگانه پول تفاوت قابل توجهی با یکدیگر نداشته باشند و امکان انجام مبادلات سریع را فراهم کنند.
  • قابل تأیید به این معنی است که فروشنده کالا یا خدمات بتواند بررسی کند پول همان چیزی است که واقعا باید باشد.
  • کمیاب به این معنی است که عرضه پول به سرعت تغییر نکند، زیرا تغییر سریع در عرضه باعث کاهش ارزش واحدهای موجود می‌شود.
  • سودمندی به این معناست که پول به نحوی ذاتاً خواستنی باشد. به عنوان مثال بتوان آن را مصرف کرد یا ارزش زیبایی شناختی داشته باشد.

با جمع‌بندی ویژگی‌های فوق، می‌توان گفت که پول « فروختنی‌ترین کالای» موجود در یک جامعه است، یعنی اینکه این کالا، بیشترین قابلیت فروش را دارد. پول کالایی شدیدا همگانی است، به این معنی که مردم خواهان آن هستند، یا می‌فهمند که با آن می‌توانند معامله کنند و آنگاه به راحتی و با اطمینان آن را با چیز دیگری مبادله می‌کنند.

بر اساس تعاریف دیگری پول چیزی است که «بدهی را تصفیه می‌کند»، اما بدهی عموما با واحدهایی که در زمان صدور بدهی بعنوان پول تعریف شده‌اند، محاسبه می‌شوند. به عبارت دیگر، بدهی را عموما با واحدهای همان «فروختنی‌ترین کالا» محاسبه می‌کنند نه اینکه «فروختنی‌ترین کالا» را بر اساسی بدهی تعریف کنند.

برگردیم به سال 1912 که جی پی مورگان این جمله معروف را در کنگره گفت:

« طلا، پول است و هرچیز دیگری اعتبار است»

به عبارت دیگر، هر چند تعاریف‌شان هم پوشان است اما ارز و پول را می‌توان دو چیز متفاوت با اهداف متفاوت تلقی کرد.

ارز را می‌توان بدهی یک موسسه، عمدتا بانک تجاری یا بانک مرکزی در نظر گرفت که از آن به عنوان وسیله مبادله و واحد محاسبه استفاده می‌کنند. برای مثال دلارهای کاغذی، بدهی رسمی فدرال رزرو هستند در حالیکه سپرده‌های مشتریان یک بانک تجاری، بدهی رسمی آن بانک است. ( که آنها نیز به نوبه خود ذخایر خود را در فدرال رزرو نگهداری می‌کنند و در نهایت جزو بدهی‌های فدرال رزرو محسوب می‌شوند.)

برخلاف ارز، پول را می‌توان دارایی نقد و قابل معاوضه تلقی کرد که بدهی نیست. پول همچون طلا ارزش ذاتی خود را دارد و فی نفسه به عنوان کالای بسیار قابل فروش شناخته می‌شود. در برخی از دوران، پول نزد بانک‌ها به عنوان ذخیره دارایی نگه‌داری می‌شد تا از ارزی که آنها به عنوان بدهی منتشر می‌کردند، حمایت کند. طلا دارایی است که بدهی هیج سازمان یا نهادی نیست برخلاف دلار که دارایی است اما بدهی نهاد دیگر محسوب می‌شود.

ارز در سیستم‌های استاندارد طلا، نماینده پول است. در این سیستم اگر دارندگان ارز، اسکناس خود را به بانک ببرند و مقدار طلایی که پشتوانه آن ارز است را درخواست کنند، بانک موظف است به آنها پرداخت کند.

کمیابی، برگ برنده میان دو پول کالایی است. البته منظور فقط این نیست که چقدر آن دارایی کمیاب است. مفهوم درستی که در این خصوص باید به آن توجه داشت نسبت موجودی به جریان است که میزان عرضه فعلی موجود در منطقه یا جهان را با تقسیم به میزان عرضه جدید که هر سال تولید می‌شود، اندازه گیری می‌کند یعنی اینکه نسبت موجودی به جریان با تقسیم موجودی کل (Total Stock) به تولید سالیانه (the flow) به دست می‌آید. این عدد به ما می‌گوید که آن کالا با نرخ رشد فعلی چند سال طول می‌کشد که به اندازه موجودی جاری تولید شود.

برای مثال، استخراج کنندگان طلا هر ساله 1.5 درصد طلای جدید نسبت به طلای موجود عرضه می‌کنند و بخش اعظم این طلا مصرف نمی‌شود. دوباره ذوب می‌شود و در اشکال ومکان‌های مختلف ذخیره می‌شود.

پول چیست؟ قدرتمندترین اختراع بشر

نمودار فوق، نسبت موجودی به جریان طلا است که به طور متوسط  ​​100/1.5 = 67 است بر اساس براورد شورای جهانی طلا، موجودی طلای جهان برحسب میانگین تولید طلای سالیانه مجموعا برابر با 67 سال تولید طلا است.

اگر پولی به راحتی قابل خلق باشد، آنگاه هر فعال اقتصادی صاحب عقلی می‌رود پول برای خود خلق می‌کند و با افزایش عرضه، ارزش آن را پایین می‌اورد. اگر یک دارایی، علاوه بر مقدار ارزش کاربردی‌اش، ارزش افزوده پولی هم داشته باشد، آن‌گاه بازیگران بازار به شدت ترغیب می‌شوند که تولید آن را افزایش دهند، بنابراین تنها انواع پول‌هایی که بیشترین مقاومت را در برابر کاهش ارزش دارند می‌توانند در این چالش دوام بیاورند.

از سوی دیگر، اگر کالایی آنقدر کمیاب باشد که افراد انگشت شماری آن را داشته باشند، شاید بخاطر فایده‌مندی خود، ارزشمند باشد، اما کارایی پول را ندارد. آن کالا نقدشوندگی و گستردگی ندارد بنابراین هزینه خرید و فروش آن بسیار بالا می‌رود. مثلا برخی از عناصر اتمی مانند رودیم از طلا کمیاب‌تر هستند اما نسبت موجودی به جریان آن کم است زیرا آنها پس از استخراج سریعا در صنعت مصرف می‌شوند.

بنابراین نسبت  موجودی به جریان  بالا بهترین متر و معیار برای کمیابی چیزی است تا آن را پول تلقی کنیم نه اینکه آن چیز به طور کلی دیریاب یا نادر باشد. کالایی که نسبت موجودی به جریانش بالا باشد، به دشواری تولید می‌شود و در عین حال حجم عظیمی از آن پیشتر تولید و به طور گسترده توزیع و ذخیره شده است چرا که آن کالا یا مصرف نمی‌شود یا اصلا خیلی کم مصرف می‌شود.

تاریخ بشر شاهد استفاده از اشیای مختلفی به عنوان پول بوده است، مانند سنگ، دانه‌ها، پر، صدف، نمک، پوست حیوانات، پارچه، شکر، نارگیل، دام، مس، نقره، و طلا. هر یک از این موارد ویژگی‌های مختلفی را به عنوان پول و نقاط قوت و ضعف خاص خود را داشته‌اند.

به عنوان مثال، نمک قابل تقسیم، ماندگار، قابل تأیید، قابل معاوضه، و کاربردی است، اما به لحاظ وزنی و کمیابی نمره خوبی نمی‌گیرد. در مقابل، طلا با توجه به ویژگی‌های که پیشتر ذکر شد نسبت به دیگر کالاها عملکرد بهتری داشته و بالاترین نسبت موجودی به جریان را داراست. تنها ضعف آن تقسیم پذیری پایینش است، به طوری که یک سکه کوچک طلا از اکثر خریدها با ارزش‌تر است و به اندازه دستمزد یک هفته کار یک فرد است. از این جهت، طلا پادشاه کالاهاست.

به عبارت دیگر، طلا عمدتا توسط ثروتمندان به عنوان ذخیره ارزش یا وسیله مبادله برای خریدهای بزرگ، نگهداری می‌شد در حالیکه برای بقیه مردم این نقره بود که به عنوان وسیله مبادله و ذخیره ارزش کارایی داشت. به همین دلیل تاهمین اواخر نظام پولی دو فلزی در بسیاری از کشورهای جهان رایج بود.

رشد فناوری باعث شد که برخی از کالاهای‌ کمیاب دچار سستی و ضعف شوند در ادامه به دو نمونه از این کالاها اشاره خواهم کرد.

سنگ‌های رای

مردمان جزیره‌ای در جنوب اقیانوس آرام به نام یاپ از سنگ‌های بسیار درشت به عنوان پول استفاده می‌کردند. این سنگ‌های بزرگ که به آنها «رای» یا «فی» گفته می‌شد، سنگ‌هایی مدور بودند و سوراخی در مرکز داشتند. آنچه این سنگ‌ها را منحصر به فرد می‌کرد این بود که از نوع خاصی از سنگ آهک ساخته شده بودند که در جزیره به وفور یافت نمی‌شد. ساکنان جزیره یاپ 250 مایل به جزیره مجاور به نام پالائو سفر می‌کردند تا سنگ آهک را استخراج کرده و به یاپ برگردانند.

این سنگ‌ها اندازه‌های متفاوتی داشتند، برخی چند اینچ و برخی تا بیش از ده فوت قطر داشتند. بزرگ‌ترین آنها بیش از ده فوت طول و چند هزار پوند وزن داشتند. بزرگی و وزن زیاد آنها مانع از جابجایی‌شان می‌شد. یاپ جزیره کوچکی بود و مالکیت تمامی این سنگ‌ها بنا به سنت شفاهی تعیین می‌شد. وقتی مالکی یکی از این سنگ‌ها را با کالا یا خدماتی مبادله می‌کرد بدون آنکه نیازی به جابجایی سنگ داشته باشد به همگان اعلام می‌کرد که دیگر صاحب آن سنگ نیست و فرد دیگری دارنده آن است. از این نظر سنگ‌های رای یک سیستم دفتر کل بودند. دفتر کلی که بصورت شفاهی مالکیت افراد بر سنگ‌ها را مشخص می‌کرد.

هنگامی که اروپایی‌ها با این جزیره اشنا شدند، هزاران سنگ رای در انجا وجود داشت که مردمان جزیره قرن‌ها آنها را انباشت کرده بودند بنابراین این سنگ‌ها نسبت موجودی به جریان بالایی داشتند و به همین دلیل از آن به عنوان پول استفاده می‌کردند.

در اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی، پای یک ایرلندی به نام دیوید اوکیف به جزیره یاپ باز شد و شصتش از این موضوع خبردار شد. او براحتی می‌توانست با فناوری برتر خود سنگ را از جزیره پالائو استخراج کند و آن را به یاپ بیاورد تا سنگ‌های رای بسازد و می‌توانست ثروتمندترین فرد جزیره شود بطوریکه محلی‌ها را به خدمت بگیرد و کالاهای گوناگونی با او معامله کنند.

وقتی مرد ایرلندی یاپ را بهتر شناخت، فهمید که  تنها کالایی که مردم یاپ به آن علاقه داشتند و برای آن کار می‌کردند، «پول سنگی» بود که جزیره به خاطر آن مشهور بود و تقریباً در تمام معاملات ارزشمند از آن استفاده می‌شد. این سکه‌ها از آراگونیت، نوعی سنگ آهک خاص که در نور می‌درخشید، ساخته می‌شدند و بخاطر کمیابی‌اش در جزیره ارزشمند تلقی می‌شد. شم و نبوغ اوکیف فهم این مسئله بود که می‌تواند این سنگ‌ها را به یاپ بیاورد و در ازای آنها از ساکنان جزیره روی مزارع نارگیل کار بکشد. خب عرضه این سنگ‌ها بالا رفت و ارزش آن کاهش یافت. البته بومیان جزیره با تیزهوشی این روند را کند کردند، آنها ارزش بیشتری برای سنگ‌های قدیمی قائل شدند که سنگ‌های جدید شامل آنها نمی‌شد و با اینکار کمیابی را حفظ می‌کردند.

بعد از مرگ اوکیف و تسلط آلمانی‌ها بر جزیره در سال 1901 اوضاع وخیم‌تر شد. حاکمان جدید بومیان را وادار کردند که کانالی در عرض جزیره حفر کنند و وقتی دیدند یاپی‌ها علاقه‌ای به این کار ندارند، پول‌های سنگی آنها را مصادره کردند و روی آنها صلیب سیاهی کشیدند و به جزیره‌نشینان گفتند فقط با کار می‌توانید آنها را بدست آورید.

ناگفته نماند که بسیاری از این سنگ‌ها در جنگ‌ جهانی دوم به دست ژاپنی‌ها افتاد و از آن به عنوان لنگرگاه یا مصالح ساختمانی استفاده کردند و تعداد سنگ‌ها رو به کاهش رفت.

مهره‌های افریقایی

مهره‌های افریقایی مثال دیگری از پول کالایی است که از آن به مدت چندین قرن در غرب افریقا بعنوان پول استفاده می‌شد. سابقه این مهره‌ها، آنطور که سیاحان قدیمی ثبت کردند، دست کم به 1300 و قبل از آن برمی‌گردد. این مهره‌ها از مواد کمیابی مثل مرجان، کهربا و شیشه بودند. ابن بطوطه در سفر خود به این مناطق در قرن چهاردهم می‌گوید:

«مسافر در این منطقه نه هیچ آذوقه‌ای(چه قوتی ساده و چه چاشنی) و نه هیچ طلا یا نقره‌ای با خود حمل نمی‌کند به جز مقداری نمک و زیورآلات شیشه‌ای که به آن مهره می‌گویند»

این جوامع شبانی بودند و همواره در حال کوچ. آنها این پول‌ها را به رشته درمی‌اوردند و بعنوان چیزی زینتی می‌پوشیدند. این مهره‌ها نسبت موجودی به جریان بالایی داشتند زیرا به عنوان پول حفظ و مبادله می‌شدند.

اما وقتی اروپایی‌ها پا به غرب آفریقا گذاشتند، فهمیدند که می‌توانند از این مهره‌ها بهره‌برداری کنند. آنها که فناوری شیشه‌سازی داشتند، توانستند هزاران کیلو از این مهره‌های شیشه‌ای بسازند و این مهره‌ها را در ازای کالا (و متاسفانه بردگان) مبادله کنند.

با شدت گرفتن عرضه، ارزش مهره‌های شیشه‌ای رو به کاهش رفت. بومیان حاضر بودند از کالاهای مهم گرفته تا جان ارزشمند انسان‌ها را در ازای این مهره‌های شیشه‌ای که وفور آن بسیار بیشتر از تصور آنها بود، بدهند. در نتیجه  آنها اشیای قیمتی خود را با اشیای تقلبی مبادله کردند. انتخاب نوع غلط پول، عواقب بدی خواهد داشت. در نهایت مهره‌های افریقایی نیز مانند سنگ‌های رای در مواجه با فناوری نتواستند نسبت موجودی به جریان بالای خود را حفظ کنند.

انواع دیگر پول کالایی

امیل ساندستد در کتاب خلع پول انواع گوناگونی از پول را طی هزار سال گذشته فهرست کرده است. این کتاب در جاهای زیادی به ابن بطوطه ارجاع می‌دهد، سیاح مراکشی قرن چهاردهم که به چندین قاره سفر کرده است. آسیای میانه در زمان ابن بطوطه ساختار ایلیاتی داشت. آنها از دام به عنوان پول استفاده می‌کردند. واحد محاسبه، یک گوسفند بود و انواع بزرگتر دام می‌توانستند ارزشی به اندازه چند گوسفند داشته باشند. به هرحال وقتی آنها شهرنشین شدند، هزینه نگهداری از دام‌ها زیاد ‌شد، آنها زیاد می‌خورند به فضا نیاز داشتند و محیط را کثیف می‌کردند.

در تاریخ روسیه آمده که آنها زمانی از خز به عنوان پول کالایی استفاده می‌کردند. حتی اشاره شده که از نهادی بانک مانند برای نگهداری خز‌ها و صدور اوراقی با پشتوانه خز استفاده می‌کردند. قسمت‌های از غرب وحشی نیز بعدتر به مدت کوتاهی از خز به عنوان پول استفاده می‌کردند.

صدف‌ها هم در مناطق مختلفی نقش پول را ایفا کردند. آنها به نوعی مثل طلا و مهره بودند زیرا هم پول بودند و هم پوششی زینتی.

در آفریقا علاوه بر مهره‌ها از پارچه‌های ظریفی نیز استفاده می‌کردند. گاهی اوقات حتی به قوراه‌های قابل استفاده بریده نمی‌شد و اصلا قرار نبود هرگز پوشیده شوند. از آنها صرفا بخاطر ارزش پولی اش به عنوان کالای قابل فروش نگهداری و مبادله می‌کردند.

مثال عالی دیگر ایده استفاده از قالب‌های پنیر پارمزان با کیفیت بالا به عنوان وثیقه بانکی است. از آنجایی که پنیر پارمزان 18 تا 36 ماه زمان نیاز دارد تا عمل بیایید و به ازای هر واحد وزن به صورت قالبی نسبتاً گران است، بانک های ایتالیا آن را به عنوان وثیقه، به عنوان نوعی پول کالایی جذاب قبول می‌کردند.

استاندارد طلا

پس از هزاران سال، طلا و نقره دو کالایی بودند  که به لحاظ حفظ ویژگی پولی خود در جغرافیاهای مختلف توانستند دیگر کالاها را از میان بردارند، فقط این دو کالا توانستند نسبت موجودی به جریان را به اندازه مطلوب بالا نگه دارند و کارکرد پول را داشته باشند. با اینکه جوامع طی قرن اخیر قابلیت‌های تکنولوژیکی خود را بالا برده اند اما بازهم آنها ارزشمند هستند.

بشر دریافت که چگونه می‌تواند تمامی مهره‌ها، صدف‌ها، سنگ‌ها، پرها، نمک، خزها، دام و فلزات را با ابزارهای مدرن بسازد یا آنها را به دست آورد. از این رو نسبت موجودی به جریان همه آنها کاهش یافت و کارکردشان را بعنوان پول از دست دادند.

اما  علی‌رغم همه پیشرفت‌های تکنولوژیکی‌مان، هنوز نمی‌توانیم نسبت موجودی به جریان طلا و نقره را به میزان قابل توجهی کاهش دهیم، به جز موارد نادری که جهان توسعه‌یافته توانست قاره‌های جدید را کشف کند. طلا در قرن حاضر نسبت موجودی به جریان را بین 50 تا 100 حفظ کرده است، یعنی اینکه نمی‌توانیم عرضه موجود را بیش از 2 درصد در سال افزایش دهیم، حتی زمانی که قیمت در یک دهه بیش از 10 برابر افزایش یابد. نقره به طور کلی دارای نسبت ذخیره به جریان 10 به 20 یا بیشتر است.

اکثر کالاهای دیگر نسبت موجودی به جریان‌شان زیر 1 است. حتی عناصر کمیابی مانند پلاتینیوم و رودیم، نسبت موجودی به جریان پایینی دارند چون سریعا در صنعت مصرف می‌شوند.

ما به لطف فناوری‌های جدید، بهتر از قبل طلا را استخراج می‌کنیم با این حال این فلز ذاتا کمیاب است، چون ذخایر سطحی را قبلا به راحتی جمع کرده ایم و اکنون فقط ذخایر عمیق و صعب الوصول را داریم که مثل تنظیم درجه سختی بر سر راه پیشرفت فناوری است. شاید روزی برسد که بتوانیم با استخراج طلا از سیارک‌ها یا کف اقیانوس‌ها این چرخه را بشکنیم، اما تا آن روز، طلا همچنان نسبت موجودی به جریان بالای خود را حفظ خواهد کرد.

اساسا هرگاه، هر پول کالایی با طلاه و نقره وارد رقابت شد، طلا و نقره بودند که فاتح میدان شد. بین این دو فینالیست نیز، طلا  بخاطر موارد کاربری‌اش به عنوان پول نقره را شکست داد.

رشد خدمات ارتیاطی و حضانتی در نهایت منجر به تجرید (ابستراکسیون) طلا شد. مردم طلاهای خود را به بانک‌های می‌سپردند و در ازای آن اعتبار کاغذی دریافت می‌کردند که نشانگر مطالبات قابل معاوضه با آن طلا بود. بانک‌ها، می‌دانستند که کسی به یکباره همه طلاهای خود را بازخرید نمی‌کند، پس پایشان را فراتر گذاشتند و بدهی‌هایی صادر کردند که بیشتر از ذخایر طلایشان بود و این چنین بانکداری ذخیره کسری ایجاد شد. سپس سیستم بانکداری به مرور زمان در بسیاری از کشورها در بانکداری مرکزی ادغام شد و برگه‌های کاغذی ملی انتشار یافت که نشانگر مطالبه مقدار معینی از طلا بود.

بری آیچنگرین در کتاب خود با نام «سرمایه جهانی‌سازی : تاریخ نهادهای مالی بین المللی»  راجع به تفوق  طلا بر نقره می‌گوید که استاندارد طلا به طور بر استاندارد دو فلزی پیروز گشت. ریئس ضرابخانه سلطنتی انگلستان در سال 1717 (که کسی جز شخص سر آیزاک نیوتن نبود) نسبت رسمی طلا و نقره را در ارتیاط با پول تعیین کرد، به گفته آیچنگرین او نسبت نقره را در مقایسه با طلا بسیار پایین معین کرد و همین شد که بسیاری از سکه‌های نقره از چرخه مبادلات خارج شدند.

سپس، با تسلط بریتانیا به عنوان قوی‌ترین امپراتوری آن دوران، تأثیر شبکه‌ای استاندارد طلا به جای استاندارد نقره در سراسر جهان گسترش یافت و اکثریت قریب به اتفاق کشورها پشتوانه ارزهای خود را استاندارد طلا مقرر کردند. کشورهایی که برای مدت طولانی به استاندارد نقره پایبند بودند، مانند هند و چین، دیدند که با کاهش تقاضا برای این فلز در آمریکای شمالی و اروپا ارزش ارزهایشان کاسته شد و با پیامدهای منفی اقتصادی مواجه شدند.

از طرف دیگر سیف الدین آموس در کتاب استاندارد بیت کوین می‌گوید که با فناوری بانکداری، ضعف طلا در مقیاس پذیری بهبود یافت. همانطور که قبلا گفتیم، با در نظر گرفتن تمامی معیارهای پول، طلا از نقره بهتر است به جز ویژگی تقسیم پذیری. یعنی ارزش کوچکترین سکه طلا از بسیاری از خریدهای ما بالاتر است و همین باعث می‌شد که طی هزاران سال از نقره به عنوان پول روزمره استفاده شود. طلا به کار پادشاهان و تجار می‌آمد تا در خزانه‌هایشان نگه دارند یا به عنوان چیزی زینتی از آن استفاده کنند.

اما، فناوری چاپ اسکناس‌های کاغذی در ارزش‌های مختلف تقسیم پذیری طلا را بهبود بخشید. و سپس علاوه بر مبادله اسکناس، به اینجا رسیدیم که پول را از طریق بانک‌ها و دفترکل‌شان با خطوط مخابراتی به اقصی نقاط دنیا انتقال دهیم. این استاندارد طلا بود یعنی پشتیبانی طلا از ارزهای کاغذی و سیستم ‌های ارتباطی مالی. در این دوره دلیل کمتری برای استفاده از نقره وجود داشت، طلا فلز کمیاب‌تری بود و اکنون دیگر به لطف تجرید مخابراتی و کاغذی تقسیم پذیرتر و قابل حمل‌تر شده است.

من بهره‌ای از حقیقت را در هر دو تبیین فوق می‌بینم، هرچند تبیین آموس را بسیار کامل‌تر و اصول موضوعه آن را نسبت به ماهیت خود پول عمیق‌تر می‌دانم. اسکناس‌ها، طلا را تقسیم پذیرتر کردند و پولی با پشتوانه در طول زمان ایجاد شد، اما تاثیرات شبکه‌ای ناشی از تصمیات سیاسی بر زمانبندی این تغییرات تاثیرگذاشت.

بانک‌های مرکزی در سرتاسر جهان هنوز طلا را در خزانه‌های خود نگهداری می‌کنند و بسیاری از آنها همچنان هر ساله طلای بیشتری را برای ذخایر ارزی خود خریداری می‌کنند. طبق مقررات بانکداری مدرن، این دارایی در سیستم بانکداری جهانی به عنوان دارایی درجه یک طبقه بندی می شود. بنابراین، اگرچه ارز صادر شده توسط دولت دیگر با مقدار معینی طلا پشتیبانی نمی شود، اما به عنوان یک دارایی ذخیره، جزء غیر مستقیم و مهم سیستم پولی جهانی است تا کنون هیچ کالای طبیعی بهتری برای جایگزینی آن یافت نشده است.

طلا طی هزاران سال گذشته در مناطق مختلف با 10 تا 20 برابر ارزش نقره معامله شده است. با این حال، در طول قرن گذشته، نسبت قیمت طلا به نقره به طور متوسط ​​بیش از 50 برابر بوده است. به نظر می رسد در قرن گذشته نقره از نظر ساختاری تفوق تاریخی خود را به طلا از دست داده است. به نمودار زیر از سایت  Longtermtrends.net توجه کنید :

پول چیست؟ قدرتمندترین اختراع بشر

نسبت طلا/نقره از 169

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *