چرا هنوز برای هیجان زده شدن در مورد وب ۳ (Web3) خیلی زود است؟

چرا هنوز برای هیجان زده شدن در مورد وب ۳ (Web3) خیلی زود است؟

وب۳ یکی از موج‌هایی بود که مانند بسیاری از هیجانات زودگذر در بازار ارزهای دیجیتال جنجال‌هایی به پا کرد و باعث رشد برخی از ارزهای دیجیتال شد. اما تا چه میزان باید نسل سوم وب را جدی گرفت؟ در ادامه قصد داریم مطلبی که در رابطه با web3 و توسط تیم اوریلی (Tim O’Reilly) نوشته شده را ترجمه کنیم. مطلب اصلی را می‌توانید در این لینک مشاهده کنید. بنابراین آنچه در ادامه می‌خوانید از زبان اوریلی است.

اخیراً صحبت‌های زیادی در مورد وب۳ شده است، و به‌عنوان شخصی که ۱۷ سال پیش وب۲ (Web 2.0) را تعریف کرد، اغلب از من خواسته می‌شود که در این مورد نظر خود را مطرح کنم، اما تابه‌حال از انجام این کار اجتناب کرده‌ام، چرا که معمولا پیش‌بینی‌ها درباره آینده اشتباه می‌شوند. با این حال، کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که سؤالاتی بپرسیم که به ما کمک کند نگاه عمیق‌تری به زمان حال بیندازیم، چرا که زمان حال خاکی است که آینده در آن ریشه دارد. به قول ویلیام گیبسون (William Gibson) «آینده از قبل اینجاست. فقط هنوز به‌طور مساوی توزیع نشده است.»

همچنین می‌توانیم نگاهی به الگوها و چرخه‌های اقتصادی و اجتماعی داشته باشیم و از مشاهداتی که به مارک تواین نسبت داده شده است استفاده کنیم که در این رابطه می‌گوید: «تاریخ خودش را تکرار نمی‌کند، اما قافیه می‌سازد».

اما در ادامه می‌خواهم بگویم که با قرار دادن فیلترهایی که تا به حال به آنها اشاره کردم، درباره وب۳ چه می‌توان گفت؟

تمرکززدایی در مقابل تمرکز

تیم برنرز لی (Tim Berners-Lee)، خالق شبکه جهانی وب، در سال ۲۰۰۶ از اصطلاح وب۳ به‌عنوان مرحله بعدی وب نام برد و آن را نسل بعد از وب۲ معرفی کرد. تیم انتظار داشت که نسل بعدی وب با محوریت «وب معنایی» تکامل پیدا کند اما این اتفاق رخ نداد و اکنون مردم ادعا می‌کنند که نسل بعدی وب، مبتنی بر رمزارزها خواهد بود.

تمرکززدایی در مقابل تمرکز

اما تصویری که در حال حاضر از وب۳ داریم در سال ۲۰۱۴ توسط گوین وود (Gavin Wood)، یکی از خالقان اتریوم معرفی شد. تعریف کوتاه‌شده گوین وود از وب۳ این است:

اعتماد کمتر، حقیقت بیشتر

گوین وود در بیان این ادعا، وب۳ را با پروتکل اینترنتی اصلی مقایسه می‌کرد، که اخلاق این نوع جدید از اینترنت را شاید بتوان به بهترین شکل در اصل استحکام از جان پستل (John Pestle) خلاصه کرد:

پیاده‌سازی‌های TCP باید از یک اصل کلی از استحکام پیروی کنند: در کاری که انجام می‌دهید محافظه‌کار باشید، لیبرال باشید. در آنچه از دیگران قبول دارید.

این اخلاق پایه و اساس یک شبکه کامپیوتری غیرمتمرکز جهانی شد که تا زمانی که همه افراد تمام تلاش خود را برای پیروی از پروتکل‌های مشابه انجام می‌دهند و انحرافات را تحمل می‌کنند، نیازی نیست کسی مسئول آن انحرافات باشد. این سیستم به‌سرعت از همه شبکه‌های اختصاصی پیشی گرفت و جهان را تغییر داد. متأسفانه، زمان ثابت کرد که سازندگان این سیستم بیش‌ازحد ایده‌آل‌گرا بودند و بازیگران بد را به حساب نمی‌آوردند و شاید مهم‌تر از آن بتوان به ناتوانی در پیش‌بینی تمرکز شدید در کلان‌داده‌ها اشاره کرد.

گوین وود به این نکته اشاره می‌کند که بلاکچین‌، اعتماد به نیت خوب دیگران را با شفافیت و غیرقابل برگشت بودن این فناوری جبران می‌کند. در این رابطه در Ethereum.org اینطور توضیح داده شده است:

مکانیزم‌های رمزنگاری تضمین می‌کنند که وقتی تراکنش‌ها معتبر هستند و به بلاک چین اضافه می‌شوند، بعداً نمی‌توان آنها را دستکاری کرد. همین مکانیزم‌ها تضمین می‌کنند که همه تراکنش‌ها با «مجوزهای» مناسب امضا و اجرا شوند (هیچ کس نباید بتواند دارایی‌های دیجیتالی را از حساب آلیس ارسال کند، به جز خود آلیس).

مستندات Ethereum.org در این رابطه ادامه دارد:

وب۲ به نسخه‌ای از اینترنت اشاره دارد که امروزه اکثر ما می‌شناسیم. اینترنت تحت سلطه شرکت‌هایی است که در ازای اطلاعات شخصی شما خدمات ارائه می‌دهند. وب۳، در زمینه اتریوم، به برنامه‌های غیرمتمرکز اشاره دارد که روی بلاک چین اجرا می‌شوند. اینها برنامه‌هایی هستند که به هر کسی اجازه می‌دهند مالکیت داده‌های شخصی خود را به عهده داشته باشند و در اکوسیستم مشارکت کنند.

چرخه وب3

سال دل پالم (Sal Delle Palme)، علاقه‌مند به کریپتو، این موضوع را با جسارت بیشتری بیان می‌کند:

ما شاهد تولد یک نظام اقتصادی جدید هستیم. ویژگی‌ها و اصول آن به‌تازگی توسط میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به روش‌های شفاف ابداع و اصلاح شده است. همه به مشارکت خوش آمدند.

من ایده آلیسم چشم‌انداز وب۳ را دوست دارم، اما قبلا تجربه مشابهی داشته‌ایم. در طول کار من، ما چندین چرخه تمرکززدایی را پشت سر گذاشته‌ایم. کامپیوتر شخصی با ارائه یک معماری کامپیوتر که هر کسی می‌توانست آن را بسازد و کسی آن را کنترل نمی کرد، محاسبات را غیرمتمرکز کرد. اما مایکروسافت فهمید که چگونه صنعت را حول یک سیستم عامل اختصاصی متمرکز کند. نرم افزارهای متن باز، اینترنت و شبکه جهانی وب با نرم افزارهای آزاد و پروتکل‌های باز، قفل نرم افزارهای اختصاصی را شکستند، اما در عرض چند دهه، گوگل، آمازون و دیگران انحصارات جدید عظیمی را ایجاد کردند که بر پایه داده‌های بزرگ (Big Data) بنا شده بودند.

توسعه‌دهندگان بلاک چین بر این باورند که این بار پاسخی ساختاری برای تمرکز پیدا کرده‌اند، اما من تمایل دارم در آن شک کنم. یک سوال جالب این است که منبع بعدی برای تمرکز و کنترل چه خواهد بود. امکان استخراج بیت کوین توسط تعداد محدودی از افراد، نشان‌دهنده یک نوع تمرکز مجدد است. احتمالا موارد دیگری نیز وجود دارد.

چرخه هایپ

جامعه اتریوم از همان ابتدا نوشته‌هایی در رابطه با با ارزیابی مبادلات و چالش‌های پیش رو برای وب‌۳ ارائه کرد اما اکثر افراد فعال در این حوزه همچنان به دنبال چرخه هایپ و سفته‌بازی‌های مالی هستند. در این رابطه مقاله‌ای در نیویورک تایمز نوشته بود:

سرمایه‌گذاران خطرپذیر میلیاردها دلار وارد این بازار می‌کنند تا دنیایی جایگزین از امور مالی، تجارت، ارتباطات و سرگرمی در وب ایجاد کنند که می‌تواند عناصر اصلی اقتصاد جهانی را به‌طور بنیادی متحول کند. تمام این موارد به واسطه فناوری اصلی بیت کوین، یعنی بلاکچین، قابل انجام است.

سرمایه‌گذاری‌های زیادی از آندرسن هوروویتز (Andreessen Horowitz)، حامی ارزهای دیجیتال، در حوزه‌هایی از بازی گرفته تا امور مالی غیرمتمرکز تا NFT و شبکه‌های اجتماعی غیرمتمرکز انجام می‌شود. هیچ یک از مثال‌هایی که در این مقاله به آنها اشاره می‌کنیم، بر سودمندی چیزی که ایجاد می‌شود تمرکز نمی‌کند، فقط این امکان را دارد که سرمایه‌گذاران و خالقان خود را ثروتمند کنند.

این موضوع صرفا مربوط به رسانه‌های اصلی نیست که گزارش‌های نفس‌گیر در رابطه با ثروت‌های به‌دست‌آمده از این فضا منتشر می‌کنند و اشاره‌ای به خلق ارزش واقعی نمی‌کنند. داستان افرادی که توانسته‌اند در این فضا به ثروت‌های هنگفتی دست پیدا کنند، گویای این موضوع است:

یکی از چیزهای مهم در مورد کریپتو این است که چگونه دسترسی به سرمایه‌گذاری‌ها را دموکراتیک می‌کند. به‌عنوان مثال، مردم در حال حاضر به‌راحتی به ۹۵ دارایی رمزنگاری بررسی شده از طریق کراکن دسترسی دارند. اگر به‌اندازه کافی از فناوری آگاه هستید، می‌توانید مستقیماً در بیش از ۱۱۵۰ دارایی رمزنگاری در سراسر جهان سرمایه‌گذاری کنید که هر کدام با ارزش بازار بیش از ۱۰ میلیون دلار (در زمان نگارش مقاله) …

برای دسترسی به مراحل اولیه سرمایه‌گذاری استارت آپی در فناوری، به طور سنتی باید در سیلیکون ولی (Silicon Valley) اعتبار و اتباطات داشته باشید. در حالی که در عمل تنها مانع واقعی برای ورود به ارزهای دیجیتال، آگاهی است.

بعد از من تکرار کنید: نه دسترسی به سرمایه‌گذاری خطرپذیر و نه دسترسی آسان به دارایی‌های پرمخاطره و بسیار متورم، موفقیت و تأثیر پایدار را برای یک شرکت یا فناوری خاص به ارمغان نمی‌آورد. رونق دات کام (Dot-com) و رکود متعاقب آن را به خاطر دارید؟ سرمایه‌گذار افسانه‌ای چارلی مانگر (Charlie Munger) از برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway) اخیراً خاطرنشان کرد که ما در «دوران دیوانه‌کننده‌تر از دوران دات‌کام» هستیم.

ارزهای دیجیتال ممکن است آینده امور مالی باشند، اما در حال حاضر به دلیل وجود ابهام بسیار، پیش‌بینی کردن در مورد اینکه واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد، دشوار است.

با اینکه صرافی‌هایی مانند کوین بیس پول زیادی به دست می‌آورند، اما بر خلاف صرافی‌های سنتی، آنچه مورد معامله قرار می‌گیرد، پول همه منظوره نیست، بلکه یک طبقه دارایی سوداگرانه است که ممکن است  بیش‌ازحد ارزش‌گذاری شود. همچنین بلاک چین به روشی که گوین وود امیدوار بود جایگزین اعتماد (شخص ثالث) نشده است. بایننس، بزرگترین صرافی ارزهای دیجیتال جهان از نظر حجم معاملات، به دلیل تقلب مالیاتی و پولشویی تحت بررسی است. همچنین سود NFTها بیشتر نصیب افراد سازنده مجموعه‌ها یا به اصطلاح خودی‌ها می‌شود.

اگر قرار باشد وب۳ به یک سیستم مالی با هدف عمومی یا یک سیستم عمومی برای ایجاد اعتماد غیرمتمرکز تبدیل شود، باید رابط‌های قوی با دنیای واقعی، سیستم های حقوقی و اقتصاد عملیاتی ایجاد کند. داستان ConstitutionDAO نشان می‌دهد که ایجاد پل‌هایی بین دنیای دارایی‌های رمزنگاری که با ارزهای دیجیتال خریداری می‌شوند و یک سیستم اقتصادی فعال که در آن اقتصاد وب۳ به مالکیت واقعی یا استفاده از دارایی‌های غیر وب ۳ مرتبط است، چقدر دشوار است. اگر DAO (سازمان غیرمتمرکز خودمختار) موفق به خرید یک نسخه کمیاب از قانون اساسی ایالات متحده در حراج می‌شد، اعضای آن حق مالکیت قانونی در موضوع واقعی یا حتی حقوق حاکمیتی روشنی نداشتند. این پروژه متعلق به یک LLC بود که توسط افرادی که این پروژه را شروع کردند، راه‌اندازی شده بود. زمانی که DAO نتوانست در مناقصه برنده شود، LLC حتی در بازپرداخت پول به حامیان خود با مشکل مواجه شد.

چرخه هایپ در وب۳

شکست در فکر کردن و ایجاد رابط برای مکانیسم‌های قانونی و تجاری موجود، در تضاد کامل با نسل‌های قبلی وب است که به‌سرعت به سایه دیجیتالی همه چیز در دنیای فیزیکی – افراد، اشیاء، مکان‌ها، کسب‌وکارها – تبدیل شد. ایجاد خدمات جدید با ارزش اقتصادی در اقتصاد موجود آسان است. به نظر می‌رسد سود آسانی که با سفته‌بازی در دارایی‌های رمزنگاری به دست می‌آید، توجه توسعه‌دهندگان و سرمایه‌گذاران را از کارِ سختِ ایجاد خدمات مفید در دنیای واقعی منحرف کرده است.

این بدان معنا نیست که فرصت‌های واقعی برای وب۳ به‌جز در پیش‌بینی قیمت و کسب سود از دارایی‌های سوداگرانه وجود ندارد. کریپتو برای آن دسته از دارایی‌های دیجیتالی مناسب است که می‌توان آن‌ها را ارزش‌گذاری کرد و در دنیایی مستقل از آن استفاده کرد، مانند یک بازی رایانه‌ای یا متاورس. ممکن است فرصت‌هایی در بازار هنر دیجیتال و رویدادهای ورزشی وجود داشته باشد و همانطور که سال دل پالم (Sal delle Palme) بیان کرد، «برنامه‌های جدید برای ارزهای دیجیتال، مانند بازارهای NFT، DAO، DeFi، DEX، CeFi، خیریه‌ها، GameFi، DeSo و غیره در حال اختراع هستند و با بودجه تامین شده توسط جامعه، ساخته می‌شوند. اما ما با تولد یک سیستم اقتصادی کاملاً جدید فاصله داریم.

ارزهای دیجیتال و وب۳ فعلی، بخش کوچکی از چیزی هستند که ما انتظار داریم در آینده شکل بگیرد. در رابطه با  استارت‌آپ‌های این حوزه نیز باید گفت که ارزش‌گذاری‌ها بسیار بالا هستند و اصلاً مشخص نیست که ارزش‌گذاری‌ها معیارهای دقیقی از ارزش واقعیِ ایجادشده باشند. استارتاپ‌های این حوزه ممکن است فقط یک بازی کلاهبرداری باشند که به نفع تعداد کمی از افراد ایجادکننده پروژه است، دقیقاً مانند ابزارهای مالی که بسیاری از فعالان وال استریت را قبل از سقوط اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۹ ثروتمند کردند. بنابراین، همانطور که مت استولر (Matt Stoller) اخیراً نوشت:

وب۳ یک دسته از مزخرفات است و مشکل این است که شما آن را با چه چیزی مقایسه کنید؟

نظام اقتصادی فعلی مملو از تقلب است و به نفع خودی‌ها تقلب شده است. رویاپردازان وب۳ مانند کسانی که پشت پروژه Celo هستند نیز درست می‌گویند. ما به یک سیستم اقتصادی جدید نیاز داریم.

دو نوع حباب

شیدایی لاله هلندی از ۱۶۳۴ تا ۱۶۳۷ (که از آن به‌عنوان اولین بحران اقتصادی یاد می‌شود) نمونه کلاسیک تفاوت فاحش بین ارزش مالی اسمی یک طبقه دارایی و ارزش ذاتی آن است. وقتی حباب ترکید، لاله‌ها دوباره به گل تبدیل شدند، زیبا بودند، اما دیگر ارزش زیادی نداشتند و تأثیر ماندگاری بر اقتصاد پر رونق هلند نداشتند. از آن زمان حباب‌های زیادی وجود داشته است و بیشتر آنها در سر و صدای پس‌زمینه تاریخ محو شده‌اند.

با این حال، نوع دیگری از حباب وجود دارد که توسط اقتصاددان کارلوتا پرز (Carlota Perez) در کتاب انقلاب‌های تکنولوژیکی و سرمایه مالی‌اش شناسایی شده است. او خاطرنشان می‌کند که تقریباً هر تحول صنعتی بزرگ در گذشته شامل  اولین انقلاب صنعتی، عصر قدرت بخار، عصر فولاد، برق و ماشین آلات سنگین، عصر خودرو، نفت و تولید انبوه و حتی اینترنت با حباب مالی همراه شد.

کارلوتا چهار مرحله را در هر یک از این چرخه‌های نوآوری ۵۰ تا ۶۰ ساله شناسایی می‌کند. در مرحله اول، سرمایه‌گذاری اساسی در فناوری جدید وجود دارد. این امر جای خود را به جنون سفته‌بازی می‌دهد که در آن سرمایه‌های مالی به دنبال بازدهی بیشتر در بازاری است که به‌سرعت در حال تحول است و شروع به ادغام می‌کند. پس از ظهور حباب سوداگرانه، دوره‌ای از تثبیت پایدارتر و اصلاح بازار (از جمله تنظیم قدرت مازاد بازار) و به دنبال آن یک “عصر طلایی” بالغ از ادغام فناوری جدید در جامعه وجود دارد. در نهایت، فناوری به اندازه‌ای بالغ می‌شود که سرمایه به جای دیگری نقل مکان می‌کند و بودجه لازم برای انقلاب نوپای فناوری بعدی را تأمین می‌کند و این چرخه تکرار می‌شود.

یک نتیجه مهم از تحلیل کارلوتا این است که یک انقلاب واقعی فناوری باید با توسعه زیرساخت‌های جدیدِ قابل‌توجهی همراه باشد. برای اولین انقلاب صنعتی، این شامل کانال‌ها و شبکه‌های جاده‌ای بود. برای انقلاب دوم، راه آهن، بنادر و خدمات پستی. برای انقلاب سوم، شبکه‌های برق، آب و توزیع؛ برای عصر نفت، بزرگ‌راه‌های بین ایالتی، فرودگاه‌ها، ظرفیت پالایش و توزیع، و هتل‌ها؛ برای عصر اطلاعات، تولیدات تراشه‌ها، مخابرات فراگیر و مراکز داده.

در روایت کارلوتا، بسیاری از چرخه‌های فناوری کوچک‌تر در یک چرخه قرار می‌گیرند. تاریخچه محاسبات مدرن دیجیتال را در نظر بگیرید. این تاریخچه چندین مرحله داشته است که هر کدام تحت سلطه نسل جدیدی از فناوری قرار گرفته است: پردازنده مرکزی، رایانه شخصی، اینترنت و شبکه جهانی وب، تلفن هوشمند و اکنون شاید، ارزهای دیجیتال و متاورس. هر یک از اینها چرخه نوآوری، حدس و گمان، رکود و بلوغ را داشته است.

بنابراین آیا آنچه ما وب۳ می‌نامیم دوره سرمایه‌گذاری پایه یک در چرخه جدید است یا دوره حباب چرخه قبلی؟ به نظر من یکی از راه‌های تشخیص، ماهیت سرمایه‌گذاری است. آیا سرمایه مالی فراوان زیرساخت‌های مفیدی را ایجاد می‌کند که در دوره‌های قبلی مشاهده کردیم؟

برای من روشن نیست که NFT‌ها با این قانون مطابقت دارند یا خیر؟ با این حال، شکی وجود ندارد که اختلال در امور مالی – به همان شیوه‌ای که اینترنت قبلاً رسانه‌ها و تجارت را مختل کرده است – یک مرحله اساسی بعدی در چرخه فعلی انقلاب تکنولوژیک را نشان می‌دهد. به‌ویژه، اگر امکان تخصیص سرمایه به‌طور مؤثر و بدون نیاز به اعتماد و اقتدار تأمین‌کنندگان بزرگ سرمایه متمرکز (به اصطلاح «وال استریت») وجود داشته باشد، یک پیشرفت اساسی خواهد بود. در این راستا، آنچه که من به دنبال آن هستم، شواهدی از تخصیص سرمایه از طریق ارزهای دیجیتال به سمت سرمایه‌گذاری مولد در اقتصاد عملیاتی به جای تخصیص سرمایه به دارایی‌های خیالی است.

برای روشن‌تر شدن آنچه در مورد آن صحبت می‌کنم، اجازه دهید از کریپتو و وب۳ عبور کنم و به یک انقلاب فناوری دیگر نگاه کنم: انقلاب انرژی سبز. در آنجا، کاملاً واضح است که ارزش‌گذاری‌های حبابی در حال حاضر تأمین مالی برای راه‌اندازی زیرساخت‌های پایدار را هدایت می‌کند. ایلان ماسک در قیمت‌گذاری بیش از حد سوداگرانه سهام تسلا و تبدیل آن به شبکه شارژ خودروهای برقی سراسری و کارخانه‌های باتری، استاد بوده است. جف بزوس نیز از ارزش‌گذاری بزرگ آمازون برای ایجاد زیرساخت جدیدی برای تجارت به موقع استفاده کرده است.

در ارزیابی پیشرفت به سمت وب۳ همانطور که تبلیغ می‌شود، من همچنین پذیرش ارز دیجیتال را برای سایر عملکردهای سیستم‌های مالی – خرید، حواله و غیره – نه تنها با شبکه‌های بانکی سنتی بلکه با سایر فناوری‌های نوظهور مقایسه می‌کنم. به‌عنوان مثال، آیا ریپل و استلار پلتفرم‌های موفق‌تری برای حواله‌های بین‌مرزی نسبت به نقل و انتقالات بانکی، کارت‌های اعتباری یا پی پل هستند؟ شواهدی مبنی بر این وجود دارد که کریپتو در حال تبدیل شدن به یک بازیگر معنادار در این بازار است، اگرچه موانع نظارتی روند پذیرش آن را کند می‌کند. با توجه به علاقه شرکت‌هایی مانند Square (اکنون Block) و Stripe به کریپتو، این شرکت‌ها موقعیت خوبی دارند تا پیشرفت ارزهای دیجیتال را نسبت به مکانیزم‌های پرداخت سنتی‌تر به ما اعلام کنند.

به طور مشابه، اگر قرار است وب ۳، آینده هویت یا رسانه‌های اجتماعی باشد، باید از خود بپرسیم که چه شواهدی دال بر پذیرش آن وجود دارد؟ من گزارش‌های میدانی را به دلیل عدم پوشش تقریباً کامل این نوع اطلاعات مقصر می‌دانم.

ما در کجای چرخه قرار داریم؟

ممکن است این سوال مطرح شود که آیا مرحله کنونی وب۳ معادل سال ۱۹۹۵ یا ۱۹۹۹ است – مرحله اولیه حباب یا پایان آن؟ با توجه به ارزش‌گذاری فعلی دارایی‌های رمزارزی (و به طور کلی استارت آپ‌های فناوری)، بحث در مورد تاریخ قبلی دشوار است.

من دوست دارم به مردم یادآوری کنم که در نوشته قبلی خودم به نام “وب ۰.۲ چیست؟” پنج سال پس از سقوط دات کام به طور کامل توضیح دادم که چرا برخی از شرکت‌ها زنده ماندند و برخی دیگر نتوانستند. همچنین، من گمان می‌کنم که بعد از شکست بعدی واقعاً متوجه خواهیم شد که وب۳ از چه چیزی تشکیل شده است.

از آخرین دوره حباب، می‌توانم چندین مشاهده عمل‌گرایانه را علاوه‌بر تغییرات فناوری و مدل کسب‌وکار که سعی کردم در «وب ۰.۲ چیست؟» ثبت کنم، ارائه دهم.

همه شرکت‌هایی که زنده ماندند، درآمد زیادی کسب کردند. (در مورد آمازون، جریان نقدی آزاد بود، نه سود، اما اعداد و ارقام بسیار زیاد بود، همانطور که بینش تجاری و اقتصادی پشت آن بود.) ارزش‌گذاری آنها، در حالی که بالا بود، توسط مدل‌های قابل قبولی از درآمد و جریان نقدی آتی پشتیبانی می‌شد.

هیچ یک از آنها نیازی به جمع‌آوری مبالغ هنگفت با استانداردهای امروزی نداشتند. (کل سرمایه‌گذاری پیش از عرضه اولیه یاهو ۶.۸ میلیون دلار، گوگل ۳۶ میلیون دلار و آمازون ۱۰۸ میلیون دلار بود.) وقتی می‌بینید که شرکت‌ها بارها و بارها برای تأمین مالی بدون کسب سود به سراغ سرمایه‌گذاران می‌روند، ممکن است واقعاً کسب و کار نباشند. بهتر است آنها را به‌عنوان ابزار مالی در نظر بگیریم.

همه آنها میلیون‌ها، سپس ده‌ها میلیون، سپس صدها میلیون (و در نهایت میلیاردها) کاربر فعال روزانه برای خدمات جدید در حال تغییر جهان داشتند.

همه آنها دارایی‌های منحصر به فرد، قابل توجه و پایداری را در قالب داده‌ها، زیرساخت‌ها و مدل‌های تجاری متمایز ساخته بودند.

شرکت‌هایی که در طول نسل بعدی بر چشم‌انداز فناوری تسلط یافتند، همگی شرکت‌هایی پیشرو نبودند. اپل و مایکروسافت به‌راحتی این انتقال را به نسل بعدی انجام دادند و در مورد اپل حتی آن را رهبری کردند.

به خاطر داشته باشید که هنوز زود بود که حباب دات کام ظاهر شد. نقشه گوگل هنوز اختراع نشده بود، آیفون و اندروید هم اختراع نشده بودند. پرداخت‌های آنلاین در ابتدای راه بود. توییتر یا فیسبوک در کار نبود. همچنین AWS و محاسبات ابری وجود نداشتند. بیشتر چیزهایی که امروز از آنها استفاده می‌کنیم، هنوز وجود نداشتند.

فکر می‌کنم برای کریپتو هم همینطور باشد. هنوز خیلی چیزها ساخته نشده است. بیایید روی بخش‌هایی از چشم‌انداز Web3 که مربوط به کسب ثروت آسان نیست، مانند حل مشکلات سخت در اعتماد، هویت و امور مالی غیرمتمرکز تمرکز کنیم. مهمتر از همه، بیایید روی رابط بین رمزارز و دنیای واقعی که مردم در آن زندگی می‌کنند تمرکز کنیم، جایی که، همانطور که متیو ایگلسیاس (Matthew Yglesias) در مورد نابرابری مسکن صحبت می‌کند، «یک جامعه در طول زمان با انباشتن انباری از کالاهای سرمایه‌ای طولانی مدت ثروتمند می‌شود.” اگر همان‌طور که سال دل پالم استدلال می‌کند، وب ۳ تولد یک سیستم اقتصادی جدید را نوید می‌دهد، بیایید آن را به سیستمی تبدیل کنیم که ثروت واقعی را افزایش می‌دهد – نه فقط ثروت کاغذی برای کسانی که به اندازه کافی خوش‌شانس هستند، بلکه کالاها و خدمات واقعی تغییردهنده زندگی هستند که زندگی را می‌سازند. اینطور برای همه بهتر است.

این مطلب صرفا ترجمه‌ای از منبع ذکرشده است و صرفا جنبه اطلاع‌رسانی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *